سلام

عکسی از مسابقات بوکس زنان :




و عکسی از کاخ بودايی های کانادا:



جام جم, دوبي چند سال است که سرزمين آرزوهاي زنان ودختران اغفال شده اي است که به اميد رسيدن به زندگي پرزرق و برق و ثروت انبوه راهي اين کشور مي شوند.

غافل از اينکه در آنجا جز نکبت و تحقير هيچ چيز در انتظار آنها نيست و تنها اين قاچاقچيان و گردانندگان مراکز فساد ايراني و عرب آن سوي آب هستند که سود اين تجارت کثيف پرسود را به جيب مي زنند و آنها سرانجام روزي مجبور مي شوند با روح و رواني خسته به سرجاي اولشان برگردند. بدون آنکه پولي اندوخته باشند.

تا پايان اين هفته پرونده يکي از باندهاي بزرگ قاچاق زنان و دختران ايراني به دوبي در شعبه 1158 دادسراي فرودگاه تهران به رياست قاضي برقعي با صدور حکم براي عاملان اصلي آن بسته خواهد شد.در اين پرونده تعداد زيادي زن و مرد ايراني که در کار قاچاق زنان و دختران جوان ايراني به دوبي متهم بودند مورد محاکمه قرار گرفتند.


کشف نخستين مهره
ماجراي کشف باند بزرگ قاچاق زنان ودختران ايراني به دبي با دستگيري زني به نام ليدا آغاز شد. ماموران انتظامي فرودگاه با ظنين شدن به اين زن زماني که او قصد داشت تا براي ارتباط با باندهاي ايراني فحشا در دوبي به اين کشور سفر کند او را دستگير نمودند.

در بررسي شواهدي که از وي بدست آوردند دريافتند اين زن که نام اصلي اش ليدا است و در داخل کشور با نام شهناز و در دوبي با نام نيلوفر شناخته مي شود سرپرستي يک باند بزرگ قاچاق زنان ودختران ايراني را برعهده دارد که پس از اغفال زنان و دختران آنها را براي کار در مراکز فساد ، ديسکوها و شرکت در جشنهاي مختلف به شيخ نشين دوبي مي فرستد و علاوه بر اين با باندهاي فساد درکشورهاي قطر ، ترکيه و عربستان نيزهمکاري نزديکي دارد.

در بررسي هاي بيشتر از اين زن مشخص شد که ليدا پس از آنکه همسرش به بهانه گرفتن اقامت انگلستان او را ترک کرده است به تنهايي در خانه عمه خود زندگي مي کرده و باند را در داخل کشور سرپرستي مي کرده است. علاوه بر اين مشخص شد که اين زن جوان شبکه گسترده اي از زنان و دختران جوان را درتهران سازماندهي کرده است وپس از ارتباط با مردان ثروتمند آنها را براي مدتي در اختيار اين مردان قرار مي داده و پول زيادي بابت اين کار مي گرفته.

خود او نيز پس از آنکه با بازاريان و مردان ثروتمند ايراني رابطه دوستي برقرار مي کرده با حيله و نيرنگ از آنها مبالغ هنگفتي به بهانه هديه اخاذي مي کرده است.تنها در يک مورد اين زن پس از برقراري ارتباط با يک بازاري ثروتمند ايراني با فريب او چندين خودرو مدل بالا از او هديه گرفته ، اين مرد براي آنکه او را در اختيار داشته باشد خانه اي گرانقيمت در بالاي شهر براي او اجاره نموده بود و با يکديگر به مسافرتهاي خارجي از جمله به دوبي رفته انداين زن علاوه بر ارتباط مداوم با اين تاجر ايراني با يک مرد ايراني که در کار گرداندن يک مرکز فساد در دبي فعال است به نام محمود - ب نيز رابطه داشته و حتي قول ازدواج نيز به يکديگر داده اند و زماني که به دوبي مي رفته در خانه او ساکن مي شده است.


چطور اغفال مي شدند؟
در بررسيهاي صورت گرفته توسط ماموران مشخص شد که ليدا گرداننده اين باند فساد بين المللي با شيوه هاي گوناگون اقدام به جذب دختران جوان در باند خود نموده و از آنها سوئ استفاده مي کند.از مهمترين مکانهايي که اين زن براي جذب دختران از آن استفاده مي کرد منزل زني فالگير به نام شري و يک آرايشگاه زنانه بود که در آنجا با زنان و دختراني که انتخاب مي شدندرابطه بسيار صميمي و عاطفي برقرار نموده و قرار ملاقاتهاي بعدي را با آنهامي گذاشت و در اين ملاقاتها بعدي آنها را به فعاليت در باند فساد دعوت مي کرد.

آتوسا نام مستعار يکي از دختراني است که در اين باند فعاليت مي کرده است او در مورد شيوه آشناييش با باند مي گويد: روزي به خانه دوستم عسل رفته بودم که يک زن شوهر دار است در آنجا بود که براي اولين بار ليدا را ديدم او رابطه گرم و صميمي اي با من برقرار نمود.

آنها از من پرسيدند که آيا در زندگيت کسي را دوست داشته اي و من گفتم که پسري را دوست دارم اما او تا کنون پا پيش نگذاشته است و من حالا نمي دانم چکار بايد بکنم آنها سوالات ديگري هم در مورد زندگي و خانواده ام از من پرسيدند.و بعد ليدا به من گفت: ول کن اين پسره را تا کي مي خواهي به پاي او بماني و بدبختي بکشي و آن وقت در حالي که مي خنديدند گفتنداگر حاضر باشي با ما همکاري کني ظرف مدت کوتاهي خودت آنقدر پولدار مي شوي که ديگر لازم نيست که شوهر کني.

آنروز اگر چه اين حرفها براي من که يک دختر بودم خيلي سخت و سنگين آمد اما آنها آنقدر در گوش من خواندند که فکر کردم که واقعا صلاح من را مي خواهند و کم کم با مشترياني که آنها معرفي مي کردند شروع به کار نمودم و ظرف مدت چند ماه ديگر کاملا مطيع و آلوده شده بودم.

يکي ديگر از اعضاي باند زني به نام عسل است که همسرش معتاد است. او در مورد شيوه آشنايي خود با اعضاي باند مي گويد همسرم يک بنگاه اتومبيل داشت و با شوهر يکي از اعضاي باند که او هم بنگاهدار بود در جريان معاملات اتومبيل رفيق شده بود و از آنجا رفت و آمد ما با اين زن و همسرش شروع شد. در همان ابتداي آشنايي فهميدم که اين زن به شوهرش خيانت مي کند و با چند مرد و جوان ديگر دوست است اما چون آشنايي ما کم بود نمي توانستم به او چيزي بگويم.

بعد از مدتي اين زن از همسرش جدا شدو من نيز به خاطر اعتياد همسرم ديگر نمي توانستم او را تحمل کنم و بنابراين بعد از آنکه دوباره اين زن را ديدم به پيشنهاد او به عضويت باند در آمدم و بعنوان يک عضو باند کار مي کردم تا آنکه کم کم خودم هم به جذب دختران پرداختم و چند نفر از آنها را در قبال گرفتن پول به دوبي فرستادم که يکي از آنها به علت آنکه زشت بود بعد از مدتي به ايران برگردانده شد.


سفر به سرزمين شادي پينوکيو
آتوسا يکي از دختران اغفال شده که چندين بار به دوبي فرستاده شده مي گويد من شاهد بودم که در يک شب سه دختر ايراني که من هم يکي از آنها بودم به مجلس شخصي به نام شيخ محمد فرستاده شده بودند مادر يکي از اين دختران هم همراه او آمده بود و در بيرون از مجلس نشسته بود و گريه مي کرد اين زن و دخترش توافق کرده بودند که در قبال دريافت پول اين دختر در اختيار مشتريان شيخ محمد قرار بگيرد.

من که به آرزوي گرفتن پول زياد اغفال شده و به اينجا آورده شده بودم با ديدن اين صحنه ها ازترس نزديک بود که بميرم و بنابراين شروع کردم به گريه کردن.

يک ايراني که خودش هم از گردانندگان مجلس بود وقتي که گريه مرا ديد گفت دختر تو که اينطوري هستي چرا به اينجا آمده اي گفتم که در ايران فريب خوردم و مراپيش آرام و سيما فرستادند و آنها هم مرا به اينجا آوردند او دلش به حالم سوخت و مرا به خانه خودش برد و برايم بليت گرفت و گفت به ايران برگرد و برو دنبال زندگيت ديگر هم اگر آنها را در خيابان ديدي به آنها اعتنايي نکن هر وقت هم که پول خواستي حاضرم در اختيارت بگذارم تو اينکاره نيستي ، من هم از آنجا با ليدا تماس گرفتم و موضوع را گفتم و همچنين به او گفتم که آرام و سيما با من چکار کرده اند.

او فقط پشت سر هم مي گفت آنجا بمان تا کارها را درست کنم ولي من به ايران برگشتم. او مي گويد در همان روز اول آرام و سيما ويزا ي مرا گرفتند و من به سختي توانستم آن را پس بگيرم.

دختر فريب خورده ديگري نيز مي گويد آنها 1000 درهم براي هر بار کرايه دادن ما پول مي گرفتند اما تنها 300 درهم آنرا به ما مي دادند و بقيه اش را خودشان برمي داشتند ، او در مورد آرام و سيما مي گويد آنها کثيف ترين آدمهايي هستند که ديده ام شگرد کار آنها اين است که آنها در يکي از بارهاي مهم دبي مي نشينند و در کنار آنها هم معمولا 14-15 زن و دختر جوان نشسته اند يکبار که به پيش او رفته بودم مي ديدم که او مدام با تلفن همراهي که دارد در حال راه رفتن صحبت مي کند و تند تند کاغذي را يادداشت مي کند وبه دخترها مي دهد و در عرض يکي دو ساعت ديگر هيچکدام از دخترها در بار نماندند وقتي که من با معرفي باند به پيش او فرستاده شدم آنها در روزهاي اول خيلي با من خوشرفتاري و مهرباني کردند و مرا براي گردش مي بردند اما بعد از يکي دو روز من فهميدم که همه اينها کلک وحقه بوده است.

آنها مي خواستند با اين کارهايشان من را پابند کنند تا در پيش آنها بمانم. دختران اغفال شده مي گويندعلاوه بر اين آرام و سيما چند مرد ايراني به نامهاي محمود- ب ، کيوان و سعيد هم از ايرانياني هستند که در آن طرف مرز دختران و زنان ايراني را پس از اغفال نمودن در اختيار ديگران قرار مي دادند.

آنها مي گويند اين چند جوان علاوه بر ارتباط با اين باند خودشان هم در کافه ها پرسه مي زدند و سر صحبت را با زنان و دختران جوان باز مي کردند و سپس به آنها پيشنهاد مي کردند تا در ازاي دريافت پول هنگفت با آنها همکاري کنند. قاضي برقعي راي صادره در مورد اين پرونده را تا پايان اين هفته صادر خواهد کرد.



و دختری هندی خوابيده بر روی ميخ:



و اما بازيگر هری پاتر ثروتمند ترين نوجوان جهان:



و اين هم بيشترين عکس ايميل شده در شبکه ياهو:



و اما کد های کانال ماهواره ای پلی بوی play boy بر روی ماهواره هاتبرد سيستم ناگروويژن ايدنت ۷۰۰۱:

كی ۰۰:

4BA3CC2393921481

كی ۰۱:

4BA3CC2393921481

خدانگهدار

يواشكي  ||  8:17 AM