يواشكي
كلي حرف و عكس جالب |
|
Sunday, March 06, 2005
سلام
وقتی یک معلم از سر درد شکایت کرد ÷زشکان یک چاقوی 5 اینچی در سر او یافتند. و کنگره خلق چین افتتاح شد با عکسی از ÷پشت سر رهبر آن: و گزارشی از سایت حادثه و اینکه چرا زنان به فحشا و فاحشگی روی میاورند به نقل از بی بی سی: بی بی سی, در کنفرانسی در تهران اعلام شده است که حدود 68 درصد از زنان روسپی در گذشته بيکار و يا مشاغل سطح پايين داشته اند. همچنين کمبود محبت در خانواده، طلاق والدين و سطح تحصيلات و سواد از جمله عوامل اصلی در تشديد روسپيگری در ايران تلقی می شود. بنابر گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، حميده معينی فر، يکی از سخنرانان در اين کنفرانس، در کنار مسائل اقتصادی، با اشاره به بی اعتنايی محققان به جايگاه مردان و مشارکت آنها در فحشا به لحاظ ذهنی و عملی، همچنين "رويکرد مردانه" به مساثل زنان را عاملی منفی در حل معضلاتی مانند روسپيگری توصيف کرده است. از سالها پيش موضوع فحشا (که در برخی جوامع به عنوان حرفه ای قانونی شناخته شده) و علل آن، مورد بحث و بررسی بسياری از جامعه شناسان بوده است. اين تحقيقات عمدتا پايه علمی داشته و بر اساس آمار مستند ارائه می شود. اما آمار فحشا در ايران غيررسمی است و مسئولان در گذشته با مردود دانستن آمار شفاهی از پرداختن به اين موضوع طفره رفته اند. در هر حال، گزارش های تحقيقی و خبری در اين زمينه حاکی است که در جوامع مختلف علل مشابهی را می توان برای فحشا رديابی کرد. سرخوردگی در خانواده، خيانت از سوی مرد مورد علاقه و اعتياد به مواد مخدر از جمله اين دلايل است. اما شايد اصلی ترين دليل اين گروه از زنان برای ادامه يا بازگشت به اين حرفه نيازهای معيشتی باشد. عوامل موثر در روسپيگری چيست؟ گسترش فحشا در ايران را چگونه می بينيد؟ آيا آن را موضوعی حاد و نگران کننده در جامعه می دانيد؟ نقش مردان در گسترش فحشا چيست؟ چگونه می توان از گسترش روسپيگری جلوگيری کرد؟ آمار روسپيگری در ايران معمولا شفاهی اعلام می شود و رسما در اختيار رسانه ها قرار نمی گيرد. به نظر شما شفافيت در ارائه آمار به فحشا دامن می زند؟ در صورت تمايل به شرکت در اين بحث نظر خود را برای ما بنويسيد. نظرات شما عمده علل روسپيگری در ايران همان عامل اقتصادی است. وقتی که سازمانهای حمايت کننده زنان بی سرپرست و يا دختران فراری و کلا زنان وجود نداشته باشد که آنان را به لحاظ مالی و سرپناه حمايت نمايد سبب خواهد شد که بخش زيادی از آنان به اين شغل گرايش پيدا کنند. ارائه آمار در هر زمينه ای باعث ميشود که بتوان سرعت گسترش آن را اندازه گرفت و بتوان برای آن برنامه ريزی کرد. همين وضعيت را سالها برای مواد مخدر داشتيم نتيجه آن چه شد؟ سبب شد که با عدد و رقمی باور نکردنی از معتادان روبرو شويم و ديگر خيلی دير شده بود. نقش مردان به لحاظ قوانين مذهبی مرد سالارانه بسيار مهم است. اصولا وقتی تقاضا وجود داشته باشد به تبع آن عرضه نيز وجود خواهد داشت و فقط بستگی به قوانين محدود کننده برای مردان ميباشد که سبب کاهش اين آمار خواهد شد. سعيد - تهران چيزی که خريدار دارد فروشنده هم دارد. اگر جنسی خريدار نداشته باشد توليد هم نمی شود. الان در جامعه ما تفاوت يک همچين آدمی با آدمهای معمولی مشخص نيست... من نمی گويم که آنها با ما خيلی فرق دارند ولی نياز آنها را به جايی از سختی رسانده که حاضرند خودشان را در ازای پول در اختيار مردها قرار بدهند... شايد اگر اينها جای خاصی داشته باشند و در جامعه پخش نباشند ، بهتر باشد... البته همه اينها نشاندهنده سياست دولتهاست. يک دولتی به مردمش رسيدگی می کند و جلوی آن را می گيرد، يک دولتی کاملا آن را انکار می کند و يک دولتی متاسفانه به آن بيشتر دامن می زند.... سارا - تهران محدوديت های مختلف در جامعه ايرانی انسان ها را به طرف پنهان کاری سوق می دهد. زنان محدوديت های بيشتری نسبت به مردان دارند. جنس زن از کودکی نمی تواند نياز های خود را به راحتی بيان کند چه برسد به نياز جنسی. ولی برعکس مرد آزادانه بدون هيچ نوع محدوديتی می تواند به نياز های خود پاسخ دهد. در اين ميان اگر چنانچه مجموعه عواملی مانند مسائل اقتصادی، محروميت، شکست در زندگی مشترک، مواد مخدر هم همراه باشد با نياز های فيزيولوژيکی (اوليه)، آن موقع معضلات جامعه پيچيده و پيچيده تر می شود و ناهنجاری های مانند فحشا متولد می شود که متاسفانه وضعيت خيلی نگران کنندهای در ايران از اين بابت وجود دارد. در ضمن بايد توجه داشت که مسائلی مانند فحشا فقط در خانواده های فقير می باشد، متاسفانه در ايران خانواده های که در اثر دگرگونی طبقاتی به رفاه رسيدند، فحشا مشاهده می شود. ارائه آمار فحشا هيچ کمکی نمی تواند بکند. البته اگر اين آمار در اختيار نهادهای باشد که برای کنترل و ريشه کنی فعاليت ميکنند و برنامه ريزی دارند مفيد خواهد بود ولی برای اطلاع رسانی جامعه تاثير مثبتی ندارد. رضا - مهرشهر کرج به نظر بنده اين گروه از زنان قربانيان عقب ماندگی و بلاهت هستند. ولی نه تنها عقب ماندگی و بلاهت خود بلکه يک نمود از واماندگی جامعه و بلاهت مسئولان در برخورد با مسائل اقتصادی و اجتماعی هستند. جواد - قم سوای تمام مسائل تاريخی در اين زمينه که همه می دانند، مردها بزرگترين عامل اين داستان هستند. رضا شاهی مردان در اين امر نقشی ندارند اگر زنان آنها را تحريک نکنند. علی ع. علت اصلی فحشا، بی دينی است. کفر است، دشمنی با خدا و خلق خداست دوستی با دشمن خداست پيروی از دشمن خداست. مهدی مهدوی از قديم الايام مسئله فحشا و روسپيگری وجود داشته و چيز جديدی نيست و به نظر من موضوع نگران کننده ای نيست و نبايد جلوی آن را گرفت. عامل اصلی اين مسئله هم درآمد آن هست که توسط آدمهای سود جو انجام ميشه. هما - ملاير بنظر من دلايل گفته شده هيچکدام مستند نميباشد ومن صد درصد ايمان دارم که روی آوردن به هرعمل غيراخلاقی فقط ناشی از ضعف شخصيتی و ضعف ايمان به خود و خدای خود ميباشد. اگرانسان درهمه مشکلات به خدا پناه ببرد ارزش خود را ميفهمد وهيچوقت خود را خرد نميکند حتی در سخت ترين شرايط. صحبت درباره چنين افرادی ميدان دادن به آنهاست که قطعا خود نيز زمينه های غيراخلاقی نيز دارند. هيچ فرد محترمی در بدترين شرايط تن به روسپيگری نميدهد و دلايل گفته شده تنها توجيهی برای هر کارنادرستی در هرشرايطی ميباشد. استنباط اين نباشد که اين نفس ازجای گرمی درميآيد بلکه نظرشخصی است که همه مشکلات مطرح شده شما را با بدترين وضعيتی که تصورکنيد پشت سرگذاشته و با همان سختيها، ولی با همت و توکل به خدا به موفقيتهای والايی دست يافته ام. مريم نوری - تهران و عکس دیگری از چین و سربازان ان: و یک تخم مرغ دم دار در چین: و در همین جا کد های کانال ماهواره ای ÷ل ست بر روی ماهواره هاتبرد را که با سیستم ناگراویزن کد شده را بگویم: Polsat ID 71 01 Key 0 D7 3C 20 B4 BA E2 2C 6E Key 1 1D 65 04 BB DD 77 F8 66 بی بی سی, در حالی که محاکمه مايکل جکسون در سانتا ماريا واقع در ايالت کاليفرنيای آمريکا کانون پوشش رسانه ای جهان شده است، ساکنان اين شهر کوچک بهترين استفاده را از اين فرصت می برند. ميليونها نفر در سراسر دنيا آلبومهای موسيقی اين خواننده آمريکايی را خريده اند و اکنون هزاران نفر اخبار دادگاه وی را با ولع تمام دنبال می کنند. اما شايد آقای جکسون هرگز تصور نمی کرد که روزی خودش ناخواسته برای گروهی از ساکنان شهری کوچک تا این حد پولساز شود. به نظر می آيد تب پول درآوردن از محاکمه جنجال آفرين اين خواننده موسيقی به جان همه شهروندان سانتا ماريا افتاده است. کاسبی هتلهای شهر که معمولاَ در اين موقع از سال کسادترين روزها را سپری می کنند، سکه شده است. يک مهمانخانه محلی تبليغ کرده است که به مناسبت محاکمه مايکل جکسون، نرخهای ويژه ای ارايه می دهد. البته بهره برداری مالی از محاکمه مردی که به اذيت و آزار جنسی کودکان متهم شده، در کشوری که سرزمين فرصتهاست، عجيب نيست. صندلی ۵۰۰ دلاری در پشت ساختمان دادگاه، زنان در قهوه خانه "کافی ديم" به مشتريانی که عمدتاَ خبرنگار و گزارشگرند، نوشدينی و اينترنت پر سرعت ارايه می دهند، آن هم با قيمتهای گزاف! بيش از 1000 روزنامه نگار خواستار دريافت کارت ويژه برای پوشش خبری اين محاکمه شده اند صاحب اين قهوه خانه، کارمن جنکينز، می گويد که محاکمه آقای جکسون کسب و کارش را هزار درصد رونق بخشيده است. وی به بی بی سی گفته است: "من هزينه های زيادی دارم، برای همين اين فرصت خوبی است." وی هر صندلی را به ازای ۲۵۰ دلار به عنوان دفتر کار به گزارشگران اجاره داده است. در اولين روز انتخاب اعضای هيات منصفه، مشتريان حاضر بودند ۵۰۰ دلار بپردازند. در آن روز قهوه خانه مملو از جمعيت بود. خانم جنکينز لبخندزنان می گويد: "من هيچ گلايه ای ندارم، هيچ کسی گلايه ای ندارد." حتی يک وب سايت ويژه راه اندازی شده است تا رستورانهای سانتا ماريا را به خيل خبرنگاران و مفسران حقوقی که به اين شهر آمده اند، معرفی کند. قهوه خانه اداری کارمن جنکينز: من شکايتی ندارم هيچ کسی هم ناراضی نيست در اين سايت همچنين به رستوران "هيچينگ پست" اشاره شده است که صحنه فيلمبرداری فيلم "از پهلو" بوده است که اخيراَ برنده اسکار بهترين فيلنامه اقتباسی شد. يک کلوپ بازی های ويدئويی در مرکز شهر سانتا ماريا اعلام کرده است که به دارندگان کارت خبرنگاری ۱۵ درصد تخفيف می دهد. روی اعلاميه های اين کلوپ که زير برف پاک کن اتومبيلهای پارک شده در نزديکی دادگاه بجا مانده، نوشته شده است: "پس از يک روز پرتلاطم در دادگاه، چرا به سراغ هيجان مجازی نمی آييد؟" مفهوم کارآفرينی رابرت بيشاف، يک برقکار بومی که اينترنت پرسرعت و سيستمهای تلويزيونی نصب می کند، برای بهره برداری از توجه رسانه ها به اين شهر نقشه کشيده است. وی به بی بی سی می گويد: "می خواستم به سراغ يکی از مشتريانم در نزديکی دادگاه مايکل جکسون بروم، ولی کلی از وقتم برای يافتن جای پارک تلف شد." اين اتوبوس دو طبقه هم برای ديد بهتر عکاسان و فيلمبرداران استفاده می شود در آن موقع بود که آقای بيشاف تصميم گرفت لباسی عجيب بپوشد و کلاه گيس بر سر بگذارد و در ميان آن هياهوی رسانه ای هر چيزی را تبليغ کند تا در تلويزيونها به نمايش گذاشته شود. وی می گويد: "اوضاع شهر بهم ريخته ولی چه دليلی دارد که من از آن پول درنياورم؟ همه همسايگانم برای استقرار دوربينهای تلويزيونی دارند اجاره می گيرند. فکر می کنم من کار آفرين هستم." البته آقای بيشاف که می خواهد پولش را صرف آموزش و پرورش فرزندانش کند، می افزايد: "مادرم فکر می کند من ابله ام." اتوبوس طلايی يک بومی ديگر وکيل مدافعی به نام مايکل کليتون است که ساختمانی با بام مسطح دارد. وی می گويد: "من به تازگی پلکانی نصب کرده ام تا خبرنگاران بتوانند به بالای پشت بام بروند. من شش قسمت پشت بام را به شش رسانه خبری مختلف کرايه داده ام تا از آمدن و رفتن مايکل جکسون و ساير ستارگانی که وی می خواهد برای دفاع از خود به دادگاه بياورد، فيلم بگيرند." او هر روز از هرسازمان رسانه ای ۲۵۰۰ دلار بخاطر کرايه فضايی کوچک در پشت بام خانه اش دريافت می کند. اين وکيل آمريکايی همچنين در بيرون خانه خود يک اتوبوس قديمی انگليسی دارد که از اين وسيله نقليه در حالت پارک شده بيشتر پول درمی آورد. آقای کليتون می گويد: "آاين اتوبوس دوطبقه قرمز رنگ می تواند برای هر رسانه مکان مناسبی برای فيلمبرداری باشد. سقف اين اتوبوس حکم دنباله پشت بام خانه ام را دارد." اما آيا چنين سودجويی آشکار از يک پرونده جدی جنايی برای يک وکيل قباحت ندارد؟ آقای کليتون می گويد: "اگر فرد ديگری مالک اين ساختمان بود و تصميم می گرفت کسی را به ملکش راه ندهد، من وی را کودن تجاری می ناميدم." و اما خانم جنیفر لوپز حامله بودن خود را تکذیب کرد: تپش, دختر بچه آرام و سربه زير 9 سالهاي به نام ياسمن چند روز پيش هنگام رفتن به مدرسه و عبور از خيابان با پسر جوان چشم زاغي روبه رو شد. پسر نزديكش رفت. ابتدا با مهرباني با ياسمن حرف زد و بعد دستش را گرفت و به بهانه كمك براي عبور از يخ وبرف خيابان او را به زيرزمين متروكي در همان اطراف دربند- محل تحصيل دخترك- كشاند و او را مورد آزار و اذيت شديد جنسي قراردارد. حادثه مشابه براي چند دختر و پسر خردسال ديگر نيز پيش آمد، تعدادي از خانوادهها ماموران كلانتري قائم دربند تجريش را در جريان فاجعه پيش آمده قراردادند. اما از آن جايي كه شاكيها افراد خردسال بودند نميتوانستند مشخصات خوب وكاملي از فرد آزار دهنده در اختيار پليس قراردهند. كودكان تنها ميگفتند پسر جوان قد بلند چشمهاي زاغي داشت. با شكايت خانواده ياسمن و چند مورد مشابه، رييس پايگاه يكم پليس امنيت عمومي تجربي موضوع را به سرعت تحت رسيدگي قرارداد. «سرهنگ حمدا... علي آبادي» ماموراني را با لباس مبدل و شخصي را نيز به عنوان طعمه در اطراف مدارس مورد نظر قرارداد. عمليات پليسي گستردهاي براي دستگيري اين پسر جوان آغاز شد و پس از دستگيري چهار پنج نفر كه مظنون بودند، سرانجام بچهها مظنون اصلي را شناسايي كردند. نحوه دستگيري به گفته سرهنگ عليآبادي آخرين شاكي بچه 12 سالهاي بود كه توانست مشخصات دقيقتري به ماموران بدهد و سرانجام سه شنبه هفته گذشته ساعت 9صبح آرش 27 ساله در حالي كه بچههاي يكي از مدرسههاي حوالي تجريش را زير نظر داشت، دستگير شد. اين پسر در بازجويي اوليه منكر اعمال خود شد اما يكي از بچهها به محض ديدن وي در حضور ماموران به آغوش مادر خود پريد و با ترس گفت: «مامان همين بود! » متهم توسط شاكيهاي ديگر نيز شناخته شد و درنهايت لب به اعتراف گشود. همچنين دربازجوييهاي بدني انجام شده از مجرم يك اسلحه قلابي و يك گاز اشكآور به دست آمد. بازجوييها نشان دادند مجرم دستگير شده دو سال پيش به همين جرم- تعرض جنسي به كودكان- دستگير و به 2 سال حبس و 7ماه تبعيد به اردبيل محكوم شده بود. اين مجرم وقتي از زندان آزاد شد دوباره كار خود را شروع كرد و براي انجام كارهاي حيواني خود نسبت به كودكان بيگناه به مجتمعهاي واقع در شهرك شهيدمحلاتي و باغهاي اطراف ميرفت. «تپش» با اين مجرم گفتوگويي انجام داد كه نظر شما را به آن جلب ميكنيم. نكته قابل توجه اين كه متهم با آرامش به سوالات جواب داد. آرامشي كه عجيب بود! تپش: كجا به دنيا آمده ورشد كردي؟ تهران به دنيا آمدهام و اهل شميران هستم. تپش: خودت ميگويي در كودكي مورد تجاوز قرارگرفتهاي و آزار جنسي ديدهاي پس چرا راضي شدي كودكان را مورد آزار قراردهي؟ من مريض بودم همه هم اين را ميدانستند. تپش: بچههاي هنگام آزار چه كار ميكردند؟ التماس ميكردند. تپش: پس چطور بازهم راضي ميشدي اين جنايت را انجام دهي؟ بعد از پايان كار پشيمان ميشدم! تپش: اما باز هم كار كثيفت را تكرار ميكردي، اگر آدم پشيمان باشد ديگر كارش را تكرارنميكند، درست است؟ آرش با چشمان سبز تيره و در نهايت آرامش و خونسردي نگاه ميكند، بيآنكه به اين پاسخ ما جواب دهد. تپش: خودت در چه سني مورد آزار قرارگرفتهاي؟ ده يازده سالگي. تپش: توسط چه كسي و چند بار؟ توسط يكي از همسايهها و دو سه بار. تپش: زمان تبعيد در اردبيل هم به كودكي آزار رساندي؟ نه! تپش: تو كه گفتهاي هر وقت درمانت قطع ميشده. دوست داشتي به كودكان آزار برساني تا راحت شوي! پس چطور 7ماه در تبعيد بودهاي و به هيچ كودكي آزار نرساندهاي؟ وقتي در زندان بودم تحت نظر پزشك دارو مصرف ميكردم. قاضي «شعبه 503» الهيه به زندان اردبيل نامه فرستاده و گفته بودند داروهايم را بدهند. تپش: چقدر درس خواندهاي؟ ديپلم دارم. تپش: چه ديپلمي؟ با اكراه ميگويد، «ديپلم رياضي» تپش: پس آدم كودني نيستي و حتي ميشود گفت باهوش هم هستي؟ رفوزه يا تجديد هم شده بودي؟ درسم بد نبود. در هيچ درسي هم نيفتاده بودم. تپش: درباره خانوادهات برايمان بگو؟ دو سه سال پيش مادرم از پدر معتادم طلاق گرفت. خودش به خانه مردم ميرفت و كارگري ميكرد. سه تا بچه بوديم. دو برادر و يك خواهر. تپش: پدرت را دوست داشتي؟ نه! تپش: چرا؟ چون هميشه با زنجير پاي من و خواهر و برادرم را ميبست و هميشه هم توي سرم ميزد. محكم ميزد. تپش:مادرت چطور؟ هميشه ميسوخت و ميساخت. تپش: هيچ وقت به ادامه تحصيل هم فكر ميكردي؟ بعضي وقتها. تپش: خودت نامزد يا دوستي داشتي؟ سري به زير مياندازد و آرام ميگويد «بله داشتم دو سال پيش.» تپش: مگه الان نيست؟ نه. تپش: چرا؟ نميخوام جواب اين سوال را بدم. تپش: خودت ادعا ميكني بيماري رواني داري. آيا دختري كه با او دوست بودي نيز از بيماريات خبرداشت؟ نه! تپش: خانوادهات چطور؟ همه ميدانستند. تپش: برايت كاري هم انجام دادند؟ پدرم كه اصلاً از ما خبرنداشت اما مادرم كمك ميكرد. به دارو و درمانم ميرسيد و پيش دكتر روانپزشك ميبرد. تپش: الان مادرت كجاست؟ سركار. تپش:كجا كار ميكند؟ خانه مردم. تپش: با چه حيلهاي بچهها را به ناكجا آباد روحي و رواني ميكشاندي، اصلاً به صداي عجز و نالهشان هم گوش ميكردي، با خود انديشيدي با اين كارت يك عمر زندگي طفلان معصوم را سياه و برباد رفته ساختهاي؟ نگفتي شايد آنها هم وقتي بزرگ شدند به قول تو عقدهاي شوند و كارتو را ادامه دهند؟ حيلهاي در كار نبود. حرف خاصي هم نميزدم. تپش: پس بچهها احمق بودند؟ نه، ولي حرفم را باور ميكردند. تپش:دقيقاً ميداني تعداد بچهها چند نفر است؟ زياد نيستند شايد دو سه نفر. (گزارش از سایت حادثه) و اعتیاد در شهر کابل بیداد میکند: و تصویر زن 125 ساله برزیلی: و باز جنیفر لوپز و ترانه ای در باره بن افلاک ایشان فکر کنم که هیچوقت او را فراموش نخواهد کرد: و عکسهایی که در شب شام غریبان در میدان محسنی در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شده و اعتراضاتی را به این اتفاق که در شام غریبان رخ داده بدنبال داشت: اصل مطلب در سایت روزنامه و بیشتر سایت ها امده عکسها را من از سایت حادثه برداشتم ولی در خیلی سایتها اورده شده است. و بیشترین عکس ایمیل شده در سایت یاهو: و کشور ترکیه اسامی چند حیوان را بدلیل این که در اسم انها از الفاظ ارمنی و کردی استفاده شده عوض کرد. من در اولین قدم به دولت پاکستان پیشنهادعوض کردن اسم تمبر هندی را میکنم. و عکسی از یک زن ویتنامی با سمبل های کشورش: تا بعد خدا نگهدار |
|
||||||||||||
|
|
|||||||||||||