يواشكي
كلي حرف و عكس جالب


Wednesday, September 28, 2005

سلام

بعد از يك مدت طولاني دوباره برگشتم.

اين خانم را ميشناسيد . او همان سربازي است كه با گرفتن عكسهاي سكسي با زندانيان عراقي جنجال درست كرد . او به 3 سال زندان و اخراج محكوم شد:



چند عكس از مد لباس سگها:



و خبری از سایت کانون زنان:


دختران شهر بندر كنگ بعد از 40روزگي ختنه مي شوند. كه اين كار به خاطر ويژگيهاي هاي فرهنگي و سنتي اين شهر كاملاً موجه و منطقي جلوه داده مي شود و زناني كه از اين كار انتقاد كنند سنت شكن و سركش خوانده مي شوند. عمل ختنه در بندر كنگ"تيغ سنت و فرهنگ" خوانده مي شود و با روش هاي كاملاً غير بهداشتي و غير علمي و توسط قابله هاي محلي انجام مي شود.

كانون زنان ايراني - ترانه بني يعقوب:

بندر كنگ يكي از شهر هاي كوچك استان هرمزگان در 5 كيلومتري بندر لنگه واقع شده است.

اين شهر 13هزار نفر جمعيت دارد و هنوز با بافتي سنتي قواعد سختگيرانه اي را عليه زنان اجرا مي كند.

عمل ختنه كه يكي از مصاديق بارز خشونت عليه زنان محسوب مي شود در اين شهر رواج دارد و بيش از 70درصد دختران اين شهر ختنه مي شوند.

يك فعال امور زنان بندر كنگ كه به دليل پايه محكم سنت ها و تابو بودن ابراز برخي از اين سنت ها نخواست نامش را بگويد. از "ختنه زنان" اين شهر به صورت وسيع خبر داد.


وي گفت: دختران شهر بندر كنگ بعد از 40روزگي ختنه مي شوند. كه اين امر بنا به پايه هاي فرهنگي و سنتي اين شهر امري كاملاً موجه و منطقي جلوه داده مي شود و زناني كه از اين كار انتقاد كنند سنت شكن و سركش خوانده مي شوند.

به گفته اين زن بومي بندر كنگ برخي از دختران اين شهر در سنين 4يا 5 سالگي ختنه مي شوند.
اين كار با روش هاي كاملاً غير بهداشتي و غير علمي و توسط قابله هاي محلي انجام مي شود.
عمل ختنه براي دختران اين سن بسيار عذاب آور است، زيرا آنها تمام مراحل مثله شدن را با چشمان خود مي بينند.

عمل ختنه در بندر كنگ با بريدن لبه هاي كليتورس و به وسيله ي تيغ ريش تراشي انجام مي شود.

اين آگاه محلي همچنين گفت: هرگونه اعتراض به اين عمل، سنت شكني و سرپيچي از قواعد تعبير مي شود. آنگونه كه برخي از دختران اين شهر نيز عمل ختنه را پذيرفته و در موجه جلوه دادن آن مي كوشند.

عمل ختنه در بندر كنگ"تيغ سنت و فرهنگ" خوانده مي شود.
برخي از مردم بندر كنگ ختنه شدن مادران و مادربزرگ هايشان را دليلي موجه براي اين كار عنوان مي كنند.
بيشتر اهالي بندر كنگ اهل تسنن هستند .گفته مي شود در بندر جاسك نيز اين عمل انجام مي شود.

ممانعت از ادامه تحصيل دختران توسط پسران خانواده، مرد سالاري شديد، جلوگيري از رفت و آمد آزاد زنان و دختران، تعدد زوجات و اهميت ندادن به تصميم هاي زنان در مرود مسائل مهم زندگي از ديگر مشكلات زنان بندر كنگ است.

***

عمل ختنه روي صد و سي ميليون زن و دختر در جهان انجام شده است و دست كم هر ساله دو ميليون دختر در معرض خطر قرباني شدن قرار دارند يعني روزي شش هزار دختر.

"اين كار معمولاً در شرايط كاملاً ابتدايي به وسيله قابله يا زني دهاتي انجام مي شود. از هيچ داروي بيهوشي براي اين كار استفاده نمي شود و دختران با هر ابزاري كه در دسترس باشند مانند تيغ ريش تراشي، چاقو، شيشه شكسته، سنگ نوك تيز و در بعضي مناطق با دندان بريده مي شوند..."
اين قسمتي از كتاب "گل صحرا" خاطرات واريس ديري زن افريقايي است كه در كودكي ختنه شده است.

وقتي چندي پيش اين كتاب را مي خواندم هرگز تصور نمي كردم در كشور من هم زناني تحت اين عمل وحشتناك قرار مي گيرند. امروز با فهميدن اينكه عمل ختنه در بعضي نقاط كشورم هم اتفاق مي افتد. چنان شوكه شده ام كه گويي هرگز انجام اين عمل رابراي زنان كشورم تصور نمي كردم.

امروز همان قدر از شنيدن اين عمل وحشيانه در كشورم متاثر و مغموم شدم كه چند ماه پيش هنگام خواندن خاطرات واريس ديري درباره مثله شدنش.
امروز با زني از اهالي بندر كنگ صحبت مي كردم. "بندر كنگ" يكي از شهرهاي كوچك استان هرمزگان ودر5 كيلومتري بندر لنگه است.

اين زن زيبا روي جنوبي با نجابت خاص زنان آن خطه از مسائل و مشكلات زنان برايم مي گفت. اينكه ا وو دوستانش به تازگي موفق به تاسيس يك ngo براي زنان بندر كنگ شده اند.

به قول خودش هدف اصلي شان از تاسيس اين نهاد غير دولتي فقط فراهم كردن زمينه اي براي حضور زنان در جامعه است.
او رو به من گفت: كلاسهاي خياطي، گلسازي و كارگاههاي آموزشي همه بهانه اند، بهانه اي براي حضور زنان در جامعه.
او از پدران، برادران و شوهران سخت گير بندر كنگ برايم گفت و اينكه آنها به بهانه هاي مختلف از رفت و آمد آزادانه همسران و خواهرانشان در شهر جلوگيري مي كنند و خواهران جوان خودرا نيز بدون هيچ دليلي از ادامه تحصيل محروم مي كنند.

اين دوست عزيز هنگام صحبت هايش ناگهان مكثي طولاني كرد و در سكوتي عجيب فرو رفت.... سكوتي كه انگار سالها طول كشيد وقتي با كنجكاوي دليل سكوتش را جويا شدم و او را تشويق به سخن گفتن كردم و خواستم تا مرا بيشتر در جريان مسائل و مشكلات زنان شهرش بگذارد.

با صدايي لرزان گفت:" مي داني خجالت مي كشم مساله اي را برايت بگويم"... و باز مكثي طولاني، " مي داني، مهم ترين مشكل زنان شهرمن مرد سالاري، آزار و اذيت مردان يا ممانعت از ادامه تحصيل دختران نيست. زنان شهرم مشكل بزرگ تري دارند.... آنها هنوز ختنه مي شوند، من و ديگر زنان فعال شهرهم هرگز قادر به حل اين معضل نيستيم. ما توانستيم در اين شهر يك مدرسه دخترانه راهنمايي و يك انجمن شعر زنان تاسيس كنيم... اما چه فايده درباره اين عمل وحشتناك هيچ كاري نكرده ايم و نمي توانيم هم بكنيم.
عمل ختنه در برخي ديگر از كشورهاي جهان هم انجام مي شود مثلاً در سومالي اعتقاد عمومي بر اين است كه چيزهاي بدي ميان ران هاي دختران وجود دارد كه ناپاك و نجس است و بايد از ميان برداشته شود. جاي آنها دوخته شود و فقط اثر زخمي در محلي كه اندام هاي جنسي بوده اند باقي گذاشته شود. اما جزئيات واقعي اين آئين همواره براي زنان به صورت معما باقي مي ماند. "

نوزادان دختر بندر كنگ نيز پس از 40روزگي با تيغ ريش تراشي ختنه مي شوند. اگر خانواده اي در اين سن از عمل دخترش بگذرد، اين عمل در سن 4يا 5سالگي انجام مي شود. در اين عمل لبه هاي كلتيورس با تيغ بريده مي شود. تحمل اين كار براي دختران 4 يا 5 ساله به مراتب سخت تر از نوزادان است چرا كه آنها در تمام طول عمل شاهد مثله شدنشان هستند. كه اين مسئله در آينده برايشان عواقب روحي مخربي خواهد داشت.

از دخترك بومي بندر كنگ مي پرسم: هيچوقت انجمن شما در جهت تغيير اين نگرش ها گام برداشته است:" تو مردم شهر من را نمي شناسي آنها از ختنه به عنوان " تيغ سنت و فرهنگ" نام مي برند.تيغي كه اگر بر بدن زني ننشيند، آن زن نا پاك و نجس خواهد بود. حتي حرف زدن در اين باره هم گناه محسوب مي شود."
شايد به همين خاطر است كه از من قول مي گيرد در نوشته هايم هرگز نامي از او نياورم.

در بندر كنگ همچون ساير نقاطي كه اين سنت دست و پا گير و شوم اجرا مي شود. قابله هاي محلي در شرايط كاملاً غير بهداشتي و ابتدايي اين كار را انجام مي دهند. اين زنان اين عمل را مفيد و مجاز مي شمارند. سرپيچي از آن را بر نمي تابند.

گفته مي شود اين سنت توسط مردان هرمزگان و از طريق سفر آنان به كشورهاي ديگر همچون هند (كلكته) و سومالي به اين ديار راه يافته است.
دوست عزيزم در اين باره گفت: " هنوز پير مرداني را در در شهر مي شناسم كه زن و بچه اي در سومالي يا كلكته دارند و گاهي به آنها هم سر مي زنند، ورود اين سنت لعنتي هم لابد از همانجا بوده است."

اعتقاد عمومي در بندر كنگ اين است كه زنان موجوداتي شهوتران هستند وفقط با عمل ختنه مي توان شهوت را از آنها دور ساخت. زنان ختنه نشده در اين منطقه موجوداتي ناپاك و پليد متصور مي شوند.

واريس و دختران آفريقايي تنها دختران و زناني نيستند كه بي رحمانه مثله شده اند." گل صحراهاي" زيادي در كشور مان هستند كه هنوز وحشيانه ختنه مي شوند. اما صدايشان به جايي نمي رسد پس وظيفه من و توست كه با اين سنت هاي غلط و بيرحمانه مبارزه كنيم...

و عکسی از فستیوال شهوت در بوداپست:



از سایت فردا نیوز:
سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو


سه سال قبل بيشتر مردم آمريكا يا ديگر نقاط جهان اسم جزيره گوانتانامو در كوبا يا زندان ابوغريب را نشنيده بودند. اين دو مكان، در حال حاضر، به نمادهايي جهاني از جنگ آمريكا عليه تروريسم تبديل شده‌اند.


تا امروز هيچ يك از مقامات ارشد نظامي آمريكا به خاطر نقض برنامه‌ريزي شده حقوق زندانيان به مجازات قابل ملاحظه‌اي محكوم نشده‌اند. وكلاي سربازان رده پايين متهم در اين باره مي گويند كه موكلانشان تنها دستوراتي را كه از طريق سلسله مراتب توسط فرماندهانشان صادر شده اجرا كرده‌اند. اخيرا نيويورك تايمز گزارش كرد كه بازجويي‌هايي از مقامات عالي‌رتبه نظامي در ارتباط با شكنجه زندانيان در زندان گوانتانامو در حال انجام است. اگر چه يافته‌هاي آنان در توصيف ميزان نقض حقوق زندانيان با يافته‌هاي گروه‌هاي حقوق بشر و زندانيان آزاد شده از آن زندان تفاوت‌ زيادي دارد، ولي باز هم حاوي نكات مهمي است.

آن گزارش شامل مواردي از بدرفتاري و شكنجه‌هاي زندانيان و استفاده از روش‌هاي نادرست به منظور گرفتن اطلاعات از آنان مي باشد. گزارش اين تحقيقات تنها چند هفته است كه كامل و منتشر شده است. به نوشته تايمز ميزان زيادي از اين گزارش مربوط به FBI مي‌باشد كه بعد از پذيرفته شدن شهادت چند زنداني در مورد رفتارهاي خشني كه با آنان شده است، از آن سازمان شكايت شده بود. FBI در گزارشش نوشته است كه موارد اعلام شده مثل اين كه بازجويان زن با فشار دادن اندام‌هاي تناسلي زندانيان مرد سعي در تحت فشار گذاشتن شان داشته‌اند يا شهادت ديگر زندانيان در مورد ضرب و شتم و بسته شدن به كف زندان براي ساعت‌هاي طولاني را قبول ندارد.

آنچه در ادامه مي‌آيد گفت‌وگويي است با سرباز سابق ارتش آمريكا كه به عنوان مترجم زبان عربي در زندان ايالات متحده در گوانتانامو مشغول به كار بوده است. اريك اسار از ماه دسامبر سال 2002 تا ماه ژوئن سال 2003 در آن زندان كار مي‌كرده است. او جديدا كتابي با عنوان «داخل سيم‌ها: ديده‌هاي يك سرباز اطلاعات ارتش از زندگي در گوانتانامو» منتشر كرده است. او در اين كتاب شيوه‌ها و تكنيك‌هاي مورد استفاده توسط افسران نظامي آمريكا را در گوانتانامو شرح داده است.


- خوش‌آمدي اريك.


- از اين كه من را دعوت كرديد متشكرم.


- براي شروع لطفا توضيح بده چرا به گوانتانامو رفتي؟


- اگر بخواهم صادق باشم، من خودم داوطلب رفتن به گوانتانامو شدم، چون به اين عمليات اعتقاد داشتم. من به آنجا رفتم تا به كشورم خدمت كنم و از مهارتم در زبان عربي به منظور مشاركت در جنگ عليه تروريسم استفاده كنم. من فكر مي‌كردم كه در آنجا با كساني كه يا مسئول واقعه يازدهم سپتامبر هستند يا در حال برنامه‌ريزي براي حملات آينده به ايالات متحده بودند، روبرو مي‌شوم.


- آيا وقتي شما به گوانتانامو رفتيد اين امر اتفاق افتاد؟


- آنچه بعد از رسيدن من در آنجا اتفاق مي‌افتاد، باعث شد من تشخيص دهم كه تصور من با واقعيات گوانتانامو در تضاد كامل مي‌باشد. در آنجا بعضي مسايل وجود داشت كه مرا به شك انداخت و سرانجام به من ثابت كرد كه گوانتانامو يك اشتباه و يك استراتژي شكست‌خورده در اين جنگ مي‌باشد.


- شما براي بازجويان كار ترجمه را انجام مي‌داديد؟


- در نيمه دوم شش ماه كار من در گوانتانامو، من به عنوان مترجم در تعدادي از بازجويي‌ها حضور داشتم.


- شما يك صحنه از يك بازجويي توسط يك زن را بازگو كرده‌ايد. لطفا بگوييد كه در آن روز چه اتفاقي افتاد؟

- آن روز، به عنوان يك تكنيك بازجويي از سكس به عنوان سلاحي براي ايجاد فاصله بين زنداني‌اي كه ما با او صحبت مي‌كرديم و اعتقاداتش استفاده شد. به عبارت دقيق‌تر، بازجوي زني كه من آن روز با او كار مي‌كردم سعي كرد تا زنداني را وسوسه جنسي كند. منطق پشت اين عمل بود كه اگر او به وسيله آن زن تحريك جنسي شود، احساس ناپاكي و گناه مي‌كند و در نتيجه نمي‌تواند به سلولش برگردد و نماز بخواند. كار ديگري كه آن بازجو به منظور تحقير او و همچنين ايجاد احساس ناپاكي در او انجام داد، پاشيدن مقداري جوهر قرمز به صورت زنداني بود. البته او اين كار به گونه‌اي انجام داد كه او فكر كند آن خون عادت ماهانه است. همه اين كارها تلاشي براي ايجاد شكاف بين آن زنداني و مذهبش بود و نه تنها غير موثر بود بلكه من فكر مي‌كنم غير اخلاقي هم بود.


- لطفا جزئيات را شرح دهيد. منظورم اين است كه چه اتفاقي افتاد؟ شما در اتاق نشسته بوديد و ترجمه مي‌كرديد، بازجو در اتاق قدم مي‌زد، زنداني از قبل آنجا بود يا بعد به آنجا آورده‌ شد؟


- من در اتاق با بازجوي زن قدم مي‌زدم. زنداني از قبل آنجا حضور داشت و قبل از اينكه ما بياييم انتظار يك دوره زماني خوب را داشت. او روي زمين افتاده بود. ما به او مي‌گفتيم كه بايد همكاري كند. پس از چند لحظه بازجوي زن شروع به درآوردن بلوزش كرد. او زير آن بلوز يك تي‌شرت تنگ و چسبان پوشيده بود. او خودش را به زنداني نزديك كرد و سعي كرد او را تحريك كند.


-بازجوي زن به او چه گفت؟


- او مي‌‌گفت كه اين كار نبايد به اين شيوه باشد. ما مي‌توانيم پشت يك ميز روبروي هم بنشينيم و مثل دو آدم بالغ با هم صحبت كنيم. سپس او گفت كه من مي‌توانم بگويم كه تو به وسيله من تحريك شدي، فكر مي‌كني خدا چه احساسي دارد وقتي تو از نظر جنسي مجذوب يك كافر آمريكايي شده باشي؟


-آيا او بدنش را به زنداني ماليد؟


_ او در اتاق قدم مي‌زد و سينه‌هايش را به پشت زنداني مي‌ماليد و در كل سعي مي‌كرد تا او را وسوسه كند.


- اسم آن بازجو چه بود؟


- من كتاب ننوشتم تا راجع به افراد خاص اظهار نظر كنم، اما اگر اين فرصت را داشته باشم بايد بگويم كه يكي از چيزهايي كه من را در مورد گوانتانامو با ترديد روبرو كرد، اين بود كه اشخاصي كه در آنجا كار مي‌كردند و سعي مي‌كردند تا با استفاده از شيوه‌هاي خاص، اطلاعات كسب كنند، اجازه اين كارها را از فرماندهان خود گرفته بودند. بنابراين من واقعا نمي‌توانم اسم شخص خاصي را ببرم، زيرا فكر نمي‌كنم كه كسي آنجا خارج از اجازه فرماندهان كاري انجام مي‌داد.


-‌آيا كاري كه آن بازجوي زن در حضور شما انجام داد قبلا هم تكرار شده بود؟ آيا شما چيزي در مورد بقيه موارد مي‌دانيد؟


- من از طريق ديگر همكارانم كه در بازجويي‌ها همكاري مي‌كردند و از دامني كه روي در قرار داده شده بود، مي‌دانستم كه از سكس به عنوان ابزاري در بازجويي استفاده مي‌شود؛ آن هم به منظورايجاد فاصله بين شخص و ايمانش ولي تا آن روز خودم حضور نداشتم و نديده بودم.


- در‌ آن مورد، بعد از اينكه او بدنش را به زنداني ماليد و بلوزش را درآورد، دست به چه كاري زد؟


- ما يك استراحت داشتيم و بعد برگشتيم. آن وقت بازجو يك قوطي قرمز برداشت و مقداري جوهر قرمز روي دستش پاشيد. او به زنداني گفت كه دچار قاعدگي شده است. او در اطراف اتاق قدم مي‌زد و در حالي كه دستش را در مقابلش گرفته بود، به طرف زنداني آمد و جوهر قرمز را به يك طرف صورتش ماليد و به او گفت كه اين خون عادت ماهيانه مي باشد.


- آيا او همچنان روي زمين افتاده بود؟


- نه، وقتي به اتاق بازجويي برگشتيم او روي يك صندلي نشسته بود ولي همچنان پاهايش بسته بود.


- وقتي او جوهر را به صورت زنداني پاشيد، زنداني چه كرد؟


- او از صندلي فاصله گرفت و در همين زمان يكي از پاهايش باز شد و مامور زندان آمد و پايش را دوباره بست. همه اين كارها با كسي انجام شد كه با اطلاعاتي كه من از او داشتم، اگر بخواهم صادق باشم، اميدوارم كه هرگز روشنايي روز را نبيند! البته من اميدوارم كه او پروسه قضاوت را طي كند و با مجازاتي عادلانه مواجه شود. در همين مورد آنچه مرا ناراحت مي‌كرد اين بود كه اين كارها اولا بي‌اثر بود و ثانيا حتي اگر موثر مي‌بود به نظر من آنچه ما انجام داديم با ارزش‌هايي كه در كشورمان روي آن تاكيد مي‌كنيم، مطابقت نداشت.


- زماني كه او داشت راجع به مسايل سكسي با زنداني صحبت مي‌كرد، شما مي‌بايست آنها را به عربي ترجمه مي‌كرديد؟


- بله، من براي همين آنجا بودم.


- آيا او به شما توجه مي‌كرد؟


- بله، او تنها به من توجه مي‌كرد، چون نمي‌خواست چشمش به آن بازجوي زن بيفتد.


- چه احساسي داشتيد از اين كه به جاي آن بازجوي زن صحبت مي‌كنيد؟


- اين سؤال خوبي است. من واقعا احساس مي‌كردم كه نقش بازجويي را كه همراهم است، برعهده گرفته‌ام. اين يكي از واقعيات شركت در بازجويي به عنوان مترجم است. آنجا يك درگيري وجود داشت كه من الزاما موافق آن نبودم ولي در همان زمان ماموريت خاصي نيز داشتم.


- آيا وقتي كه او جوهر قرمز را به صورت زنداني ريخت به او گفت كه اين خون قاعدگي است؟

- بله، گفت اين خون قاعدگي است و سپس به او گفت «مي‌داني خنده‌دار است كه تو امشب مي‌خواهي در سلولت نماز بخواني، در حالي كه آب آن قطع شده است.» آن‌ها آب سلول را قطع كردند، بنابراين او نمي‌توانست خود را تميز كند.


- پاسخ او چه بود؟


- پاسخ او واقعا بي اهميت بود. تنها چيزي كه من مي‌توانم بگويم اين بود كه او چند ناسزا گفت و سكوت پيشه كرد. من حدس مي‌زنم اين بهترين كاري بود كه او مي‌توانست انجام دهد.


- آيا در اين بازجويي‌ها او مطلبي را فاش ساخت؟


- تا آنجا كه من مي‌دانم او هرگز اين كار را نكرد. اما آن آخرين بازجويي بود كه من در آن حضور داشتم. اندكي بعد از آن من جزيره را ترك كردم.


- در مورد صدها زنداني موجود در گوانتانامو چطور؟ شما فكر مي كنيد چه تعداد از آنها، از همان‌هايي باشند كه دولت ايالات متحده به آنها تروريست مي گويد؟


- براي من پاسخ دادن سخت است، زيرا اين تعريف خيلي مبهم مي‌باشد، اما تصور من اين بود كه وقتي آنجا مي روم با سرسخت‌ترين تروريست‌ها مواجه مي‌شوم؛ يعني، با توجه به آنچه دولت مي گفت، بدترين از ميان بدترين‌ها. به علاوه من فكر مي‌كردم آن افراد براي حمله به ايالات متحده نقشه طرح كرده‌ بودند، مسئول حادثه يازدهم سپتامبر بودند و يا در حال طرح نقشه براي حمله به آمريكا درآينده بودند. همچنين به من گفته شده بود كه همه آنها دشمنان خطرناك ما هستند، ولي اندكي بعد از ورود به آنجا دريافتم كه بسياري از اين ذهنيت‌ها واقعيت ندارد.


-آيا شما غير از زمان‌هاي ويژه بازجويي، وقت ديگري را با آنها گذرانده‌ايد؟


- البته، من در زماني كه در جزيره بودم، دو شغل داشتم، دومين قسمت قراردادم مربوط به كار با تيم اطلاعاتي و همكاري با بازجويان در كار بازجويي بود. اما قسمت اول كارم به عنوان يك مترجم، همان طور كه شما اشاره كرديد، بودن با زندانياني بود كه هر روز را در سلول‌ها مي‌گذارندند.


-آنها به شما چه مي‌گفتند؟


- يكي از اولين چيزهايي كه فرماندهان را در مورد ما نگران مي‌ساخت، اين بود كه ابزار دست زنداني‌ها قرار نگيريم، زيرا آن‌ها ما را مترجماني مي‌ديدند كه مي‌توانند زنداني‌ها را به دنياي خارج مرتبط سازند؛ بنابراين سعي مي‌كرديم تا تحت تاثير آنها قرار نگيريم و در همان زمان هم گفت‌وگوهاي اتفاقي با آنها در طول روز داشتيم. بسياري از آنها داستانشان را تعريف مي‌كردند و اين كه چگونه دستگير شده‌اند. بسياري از آنان خسته بودند و مي‌خواستند بدانند كي دادستان را ملاقات مي‌كنند يا چه وقت ايالات متحده آنها را با بعضي چيزهاي ديگر معاوضه مي‌كند. چيزهايي در همين حد غالب گفت‌وگوها را تشكيل مي‌داد.


- شما در كتابتان توصيف كرده‌ايد كه در زمان آمدن يك مقام بلندپايه سياسي يا نظامي به گوانتانامو چه اتفاقي مي افتاد.


- درست است. يكي از چيزهايي كه من در زماني كه در تيم‌ اطلاعاتي كار مي‌كردم، آموختم اين بود كه وقتي يك شخص V.I.P(ويژه) به بازديد مي‌آمد، يعني يك ژنرال، يك مقام عالي رتبه دولت يا يكي از مقامات سازمان‌هاي اطلاعاتي و حتي يكي از نمايندگان كنگره، براي بازجوها توضيح داده مي‌شد كه يك متهم كه قبلا همكاري كرده را به اتاق بازجويي برده و پشت ميز بنشانند تا آن شخص مهم او را از اتاق ديگر مشاهده كند. آنها كسي را پيدا مي‌كردند كه همكاري كرده باشد، قادر باشد پشت ميز بنشيند و يك گفت‌وگوي معمولي را انجام دهد و همچنين قبلا اطلاعات مهمي را افشا كرده باشد. سپس‌ آنها آن بازجويي را براي شخص مذكور دوباره اجرا مي‌كردند و او را در واقع فريب مي‌دادند.


-‌آيا شما مي‌توانستيد اين حقيقت را به آنها بفهمانيد؟ آنها چه كساني بودند؟ آيا سناتور هم ميانشان بود؟


- آن‌هايي كه من ديدم تعدادي ژنرال بودند كه براي بازديد از جزيره آمده بودند، تعدادي از مقامات بلندپايه سازمان‌هاي اطلاعاتي نيز آمدند و نيز تعدادي فرستاده كنگره در ميانشان بود. به اعتقاد من بيشتر آنها كارمند بودند ولي شايد هم من اشتباه مي‌كنم. من نمي‌توانستم چيزي را بيان كنم. شما مي‌دانيد، من بايد مسئوليتي را مي‌پذيرفتم و به آن عمل مي‌كردم ولي آنجا هيچ چيز قابل مخفي كردن نبود. من فكر نمي‌كنم وقتي يك شخص مهم به آنجا مي‌آمد او باور مي‌كرد كه از يك بازجويي طبيعي ديدن مي‌كند، زيرا اگر قصد آنها آگاهي از اتفاقاتي بود كه آنجا مي‌افتاد، مي‌توانستند به صورت غيررسمي و بدون اعلام قبلي به آنجا بيايند و از يك بازجويي در ساعت 2 صبح بازديد كنند.


- ژنرال عالي رتبه گوانتانامو، جفري ميلر، متهم شده كه زندانيان را از صليب سرخ مخفي كرده است. آيا شما هيچ گونه اطلاعاتي در اين زمينه داريد؟


- من اطلاعاتي خاصي راجع به زنداني‌هايي كه نامشان در كتاب و ليست زندان ثبت نشده بودند ندارم، اما مي‌دانم كه اگر زنداني سرش را تكان مي‌داد يا اتفاقي چشمك مي‌زد و مي‌خواست به چيزي اشاره كند، او را به سلول محدود و انفرادي مي‌بردند و ديگر صليب سرخ به او دسترسي نداشت.


- آيا از سگ‌ها هم استفاده مي‌شد؟


- از سگ‌ها به صورت اتفاقي استفاده مي‌شد.


- چگونه؟


- اين يكي ديگر از چيزهايي است كه پنتاگون از كتاب حذف كرد. من متاسفانه نمي‌توانم خارج از محدوده چيزهايي كه نوشته‌ام صحبت كنم.


-آيا شما نگران اين گونه استفاده از سگ‌ها بوديد؟


- اگر بخواهم با شما صادق باشم يكي از چيزهايي كه من سعي كردم در كتابم توضيح دهم اين بود كه من تنها با يك تصور به گوانتانامو رفتم و هيچ آگاهي درباره شيوه‌هايي كه در آنجا استفاده مي‌شد و درباره فقدان سيستم قضايي در مورد زنداني‌ها نداشتم، ولي بعد از تجربه آنجا، به اين نتيجه رسيدم كه كار ما در آنجا يك اشتباه بزرگ بود و آن چه من ديدم شرم‌آور و غير قابل توجيه بود و با ارزش‌هاي ملت ما همخواني نداشت.

ما اطلاعات كمي درباره علت بودن آن‌ها در آن جا داشتيم و اين ما را به عنوان آمريكايي ناراحت مي‌كرد؛ چون فكر مي‌كرديم كه سيستم قضايي ما چيزي است كه بايد در تمام جهان گسترش يابد و ارزش‌هاي دمكراتيك ما چيزهايي هستند كه ما بر آن‌ها ايستاده‌ايم و از آنها دفاع مي كنيم اما در همان زمان در گوانتانامو آن ارزش‌ها را زير پا مي گذاشتيم.


- آيا عبارت «كنوانسيون ژنو» در گوانتانامو استفاده مي‌شد؟


- يك دفعه با ما در مورد توجه به كنوانسيون ژنو صحبت شد. در جلسه‌اي با حضور رهبران گرو‌ه‌هاي اطلاعاتي توضيح داده شد كه مقررات كنوانسيون ژنو به گوانتانامو مربوط نمي‌شود، آن‌ها علتش را براي ما توضيح دادند و گفتند افرادي كه الان زنداني هستند دشمنان جنگي به حساب مي‌آيند. يكي از همكاران من دوستي داشت كه اطلاعات حقوقي‌اش به اين مورد مربوط مي‌شد. او مي‌گفت ما در دانشگاه چيزهاي زيادي راجع به كنوانسيون ژنو خوانده‌ايم. اول از همه اين كه همه فعاليت‌هاي شما زير چتر كنوانسيون ژنو است و شما حق نقض كنوانسيون ژنو را به عنوان بازجو نداريد؛ آن هم به دو دليل: 1- اين كار غير قانوني است.2- آن ها دانسته‌اند كه اين كار غيرموثر است. اگر شما احتياج داشتيد تا از شيوه‌هايي خارج از كنوانسيون ژنو استفاده كنيد، بايد بدانيد به اطلاعات بي‌ارزشي دست پيدا كرده ايد.

به هر حال هيچ كس نمي‌دانست چرا آن قوانين اينجا اجرا نمي‌شود و اگر بازجويان قبلي تجربه كرده‌اند كه اين كارها هيچ ثمره‌اي ندارد، پس چرا ما بايد دوباره آن را اجرا كنيم.


- آيا شما فكر مي‌كنيد تجاوز باعث ايجاد تروريسم مي‌شود؟


- من فكر مي‌كنم آنچه در گوانانتانامو شاهدش بودم در جبهه جنگ عليه تروريسم برايمان دشمن درست مي‌كند؛ زيرا از طرفي‌ ما به ميان اعراب و مسلمان مي‌رويم و مي‌خواهيم ارزش‌هاي دمكراسي، عدالت و حقوق بشر را گسترش دهيم و از سوي ديگر همين ارزش‌ها را در خليج گوانتانامو زير پا مي‌گذاريم. اين امر در درازمدت تروريسم بيشتري توليد مي‌كند.


- وقتي تصاوير ابوغريب در ماه آوريل سال 2004 منتشر شد عكس‌العمل شما چه بود؟ شما حدود يك سال بود كه ماموريت‌تان را ترك كرده بوديد.


- درست است كه حدود يك سال از خروج از گوانتانامو مي گذاشت، اما تازه دوره‌ ارتش را به پايان رسانده بودم. در آن ميان من به خاطر نفرت، ارتش را ترك نكرده بودم و تصور نمي‌كردم ارتش سازمان ترسناكي باشد. به اعتقاد من و بسياري از مردان و زناني كه با آنها خدمت كردم، آمريكا بايد هر روز به كارهاي افتخارآميزي كه آنها انجام مي‌دهند افتخار كند. اين حادثه من را تكان داد و به حيثيت ما لطمه زد. من بعداز آن فهميدم اتفاقات موجود در گوانتانامو هم مي‌تواند به حيثيت ما لطمه بزند.


- آيا شما در گوانتانامو كودكي را نيز مشاهده كرديد؟


- بله در آنجا كودكان نيز وجود داشتند.


- آيا آن‌ها هنوز آنجايند؟


- من نمي‌دانم. اطلاعات من برپايه گزارش‌هايي است كه خوانده‌ام. طبق آن گزارش‌ها بعضي از جوان‌ترها آنجا را ترك كرده‌اند، ولي چون من از سال 2003 ديگر در آنجا حضور ندارم نمي‌توانم اظهارنظر كنم.


- آنها چند سال داشتند و چند نفر بودند؟


- دقيقا به ياد نمي‌آورم چند ساله بودند زيرا آن‌ها در خارج از اردوگاه دلتا و در مكان ديگري بازداشت بودند. مترجمان عربي به آنجا رفت و آمد نداشتند. بنابراين من اين مطلب را از ديگر مترجمان شنيده‌ام، اما در مورد تعداد آنها پرس و جو نكردم.


- آيا شما در آنجا با صليب سرخ صحبتي داشتيد و نگراني خود را بيان كرديد؟

- خير، ما تحت مراقبت شديد بوديم تا صحبتي با صليب سرخ نداشته باشيم.


- آيا آنها سعي كردند با شما صحبت كنند؟


- دقيقا، اما وقتي آنها مي‌خواستند با ما صحبت كنند، دستورات كاملا روشن بود؛ به آنها نزديك نشويد و با آنها صحبت نكنيد.


- چرا به شما گفته شده بود كه با صليب سرخ صحبت نكنيد؟


- من دليل واقعي اين موضوع را نمي‌دانم، ولي فكر مي‌كنم آنها مي‌خواستند مطمئن شوند كه صليب سرخ از وقايع در جريان در گوانتانامو مطلع نخواهد شد.


- آيا شما فكر مي كنيد گوانتانامو بايد بسته شود؟


- من نمي‌دانم، من به شما مي‌گويم كه در آنجا بايد چند تغيير اساسي رخ دهد كه با آزادي‌هايي كه ما در كشورمان از آن دم مي‌زنيم، هم‌خواني داشته باشد. ما در آنجا تعدادي انسان داريم كه هيچ راه و شيوه‌اي براي دفاع از خود ندارند و اين با ارزش‌هاي مورد ادعاي ما سازگار نيست. بنابراين به نظر من ما به بهانه دفاع از خودمان نمي‌توانيم اين ارزش‌ها را كنار بگذاريم.


-------------------------------------------------------------------------------------------

نويسنده:آمي گودمن

منبع:ماهنامه سياحت غرب ، شماره 26

و عکسی واقعی از 8 پا غولپیکر:



و عکسی از لاکپشت 2 سر:



و فستیوال سیبیل در برلین:



و این زن 71 ساله چینی با دندان ماشین را 61 فوت حرکت داد:



بدون شرح:



و 1 چینی ملیونر 70 ماشین یه پلیس اهدا کرد:



و کدهای کانال ماهواره ای پل ست بر روی ماهواره هاتبرد:

Polsat
ID 71 01
Key 0
54 C1 FA B6 6C 9D 68 08

Key 1
79 F5 60 42 FC EF E0 E0


فرارسیدن ماه رمضان بر همه مبارک.

خدانگهدار

يواشكي  ||  2:22 PM

Enter your email address below to subscribe to yavashaki!


powered by Bloglet
mohsen's Weekly Survey
are you pleasure?

Current Results
Create a FREE Alxnet Web Poll
نظر در باره يواشكي


اگر عكسها بازنشد روي اين كليك كنيد ويا يك ساعت ديگر مجدد مراجعه كنيد.


نزديكترين دوستان از نظر جغرافيايي به يواشكي


اگر ايميل خود را در جايي كه در انتهاي وبلاگ آمده است وارد كنيد هر بار بروز رساني وبلاگ به اطلاع شما ميرسد.

يك نظر ديگه براي يواشكي!



[Powered by Blogger]براي پيغام روي yahoo masenger روي مربع كليك كنيد.






دوستان:

آرشيو: