يواشكي
كلي حرف و عكس جالب |
|
Friday, January 06, 2006
سلام
اسكناسهاس پخش شده در دست مردم: ![]() فردا نيوز: خبرگزاري دانشجويان ايران در خبري كه به نظر مي رسد بيشتر به لطيفه شباهت دارد تا خبر اعلام كرد: صحبت كردن يك مسافر زن به زبان بررهاي با راننده تاكسي موجب ضرب و شتم راننده شد. به گزارش ايسنا، ماجراي اين شكايت به اين ترتيب است كه زني در ياسوج حين پياده شدن از خودرو تاكسي به زبان بررهاي از راننده پرسيد: چقد كرايه ودم؟ راننده خودرو تاكسي نيز در پاسخ به سؤال اين مسافر گفت: «هر چه دوست داري جيگر». در اين حال خانم مسافر با كفش خود ضرباتي را به سر راننده تاكسي وارد كرد. بدين ترتيب دستگاه قضايي در حال رسيدگي به پرونده اين درگيري كه در پي تكلم به زبان بررهاي رخ داد، هستند. خوانندگان فردا مي گويند كه اين مطلب صرفا يك جك بوده و خبرگزاري ايسنا در يك اشتباه خبري آن را جدي گرفته است. هوگو چاوز و اسباب بازي هاي شب كريسمس: ![]() فردا نيوز: تاريخچه قاچاق زنان از ابتداى دهه 1990 ميلادى، بهويژه پس از فروپاشى اتحاد جماهيرشوروى و بلوك شرق، مسأله قاچاق زنان در سطح جهانى ابعادگستردهاى يافت، به طورى كه امروزه تمام كشورهاى اروپايى،آمريكايى و ژاپن، در امر واردات زن به صورت كالا و كارگر جنسىفعاليت دارند. در آلمان ده هزار زن اهل كشورهاى چك، لهستان وبلغارستان، برخلاف ميل خود در كلوپها و ميخانهها كار مىكنند. درآسياى جنوب شرقى دست كم يك ميليون نفر كودك زير پانزده سال ازراه فحشاء ارتزاق مىكنند. براساس برآوردهاى كميسيون اروپا، سالانه500 هزار زن و كودك به اروپاى غربى قاچاق مىشوند. متأسفانه درسالهاى اخير اخبار ناگوارى از قاچاق دختران ايرانى به كشور پاكستانو كشورهاى حاشيه خليج فارس گزارش مىشود. بهطورنمونه، روزنامهمشرق چاپ بلوچستان پاكستان نوشت: «در هر ماه 45 دختر كم سنايرانى، به پاكستان قاچاق مىشوند كه از آنها براى فساد اخلاقىاستفاده مىشود. آنان در كراچى به فروش مىرسند. در قاچاق ايندختران، گروه بزرگى دست دارند كه پس از اغفال دختران ايرانى،آنها را به فروش مىرسانند. اكنون خريد و فروش دختران ايرانىدر كراچى به اوج خود رسيده است. در كشورهاى حاشيه خليجفارس، هنگامى كه خانوادهاى به دنبال زن پيشخدمتى مىگردد يامردى، زن صيغهاى و غير عرب مىخواهد، به آدمهايى كه دربرآوردن اين نيازها شناخته شدهاند، رجوع مىكند. آنها ابتدامبلغى را به عنوان پيش پرداخت مطالبه مىكنند و بعد از يك هفته،آنچه را سفارششده، تحويل مىدهند. در حال حاضر اگر قاچاقانسان رونق بيشترى از مواد مخدر و اسلحه نداشته باشد، كمرونقتر از آن نيست«. ادبيات موضوع مفهوم قاچاق زنان پديدهاى بسيار گسترده و جهانى است. اكنون ايننوع قاچاق شامل مبادله افراد جهت كار در كارگاههاى سخت، كارخانگى يا كشاورزى، ازدواجهاى اجبارى يا فريبانگيز به صورت پستىو سفارشى و خريد و فروش زنان براى روسپىخانهها و كلوپهاى رقصبرهنه مىباشد. مجمع عمومى سازمان ملل متحد در سال 1994قاچاق زنان را چنين تعريف مىكند: »انتقال غيرقانونى و مخفيانهاشخاص در عرض مرزهاى ملى، عمدتاً از سوى كشورهاى درحال توسعه و كشورهاى داراى اقتصاد در حال گذار، با هدف نهايىواداشتن زنان و دختران به وضعيتهاى بهرهكشانه و ستمگرانه ازلحاظ جنسى و اقتصادى، به منظور سود بكارگيرندگان، قاچاقچيانو سنديكاهاى جنايتكار و نيز ديگر فعاليتهاى مرتبط با قاچاق،نظير كار خانگى و اجبارى، ازدواج دروغين، استخدام مخفيانه وفرزند خواندگى دروغين«. سازمان غير حكومتى ائتلاف جهانى عليهقاچاق زنان نيز اين پديده را چنين تعريف مىكند: »همه اعمالمتضمن بكارگيرى و يا حمل و نقل يك زن در درون و در عرضمرزهاى ملى براى كار يا خدمات به وسيله خشونت يا تهديدخشونت، سوءاستفاده از اقتدار يا موقعيت مسلط، اسارت، مفهومقاچاق زنان، وام، فريب يا ديگر اشكال تحميل«. در ماده سوم پروتكل پيشگيرى، سركوب و مجازات قاچاق اشخاصبهويژه زنان وكودكان، مصوب سال 2000 ذكر شده است: »قاچاق،شامل استخدام، انتقال، حمل و نقل، پناه دادن يا دريافت اشخاصبه وسيله تهديد يا بكارگيرى زور يا ديگر اشكال تحميل، آدمربايى،تقلب، فريب، سوءاستفاده از قدرت يا موقعيت، آسيبپذيرى يادادن يا دريافت پرداختها يا منافع، جهت كسب رضايت فردىكه بر شخص ديگرى كنترل دارد، به منظور بهرهكشى جنسى، كار ياخدمات اجبارى، بردگى يا رويههاى مشابه بردگى و بيگارى يابرداشتن اندامهاى بدن است.« در اين تعريف استدلال شده است كهقاچاق نبايد بر حسب تحميل يا فقدان رضايت بهويژه در چارچوبصنعت سكس تعريف شود، زيرا كار جنسى ذاتاً بهرهكشانه است.بنابراين، رضايت يا كنترل زن بر وضعيت خودش هيچ اهميتى ندارد. قاچاقچى زنان، به كسى اطلاق مىشود كه از طريق اعمال زور،باجخواهى، فريبكارى يا از طرق ديگر به بهرهبردارى جنسى يا سايرانواع استثمار زنان و دختران، همانند كار اجبارى، برداشتن اندام و...اقدام مىكند. تاريخچه: قاچاق زنان و خريد و فروش آنان براى فحشا،در دوران باستان نيز رواج داشت و بخشى از خريد و فروش بردگانمحسوب مىگرديد، به اين صورت كه كنيزانى براى اين منظور خريدارىمىشدند. قرآن هم در آيه 33 سوره مباركه نور افراد را از اين عمل نهىكرده كه اين امر، دال بر شيوع اين عمل در آن زمان است. در زماننزديكتر به عصر كنونى، يعنى قبل از جنگ جهانى دوم، تجارتانسانها با عنوان »خريد و فروش زنان سفيدپوست« شناخته شده بودكه در آن، زنان سفيدپوست اروپايى بهويژه زنان فرانسوى به وسيلهقوادان، به روسپىخانههاى آمريكاى جنوبى هدايت مىشدند. سابقه قاچاق زنان در ايران در كشور ايران، نخستين گزارش قاچاق زنان، در سال 1340 ارائه شدهاست. در آن سال مأموران مرزى ايران، مرد عربى كه قصد خروج ازايران را داشت، در نقطهاى ممنوعه دستگير كردند. به همراه اين مرد،يازده زن و دختر جوان ايرانى بودند كه بعد از تحقيق معلوم شد وى اينافراد را از نقاط مختلف كشور جمعآورى نموده و قصد داشته است تا باخروج از ايران، آنها را در برخى كشورهاى عربى بفروشد. همچنينگزارشهاى ديگرى از فروش دختران توسط پدر خانواده در سالهاى1343 توسط »منصور راستين« به ثبت رسيده است. اين معضل بر اثر برخى عوامل تاكنون ادامه داشته و متأسفانه درسالهاى اخير گسترش يافته است، بهطورنمونه، يك شبكه گستردهقاچاق زنان ودختران توسط تعدادى از زنان قواد، دختران و زنان جوانىرا كه خانواده آنها مشكل مالى داشتند، شناسايى مىكردند و بعد ازفريب آنها با گذرنامه و رواديد، در طول سه هفته آنها را بهطورقانونىبه دوبى مىفرستادند تا در آنجا براى مقاصد شوم، از آن دختراناستفاده شود. همچنين 20 زن و مرد بلوچ كه با شكار دختران جوان،آنان را با نقشه ماهرانهاى به خانههاى فساد پاكستان قاچاق مىكردند،در رديابىهاى فوق تخصصى پليس خراسان دستگير شدند. يك دخترفرارى، از قاچاق دختران جوان به كشورهاى عربى پرده برداشت. وضعيت قاچاقچيان ايرانى: اين گروه از افراد، معمولا شامل يكى از سهدسته زير هستند: - زنان قواد، بدنام و فاسدى كه تلاش دارند تا با فريب دختران و زنانجوان، آنان را به دام انداخته، يا با شكار دختران فرارى و سرگردان،آنها را به دلالان ساير كشورها بفروشند. - جوانان اوباش و شرور كه در قالب باندهاى زيرزمينى، به ربودندختران )عموماً دختران سرگردان و زنان خيابانى( اقدام مىكنند. - پيرمردهاى متمولى كه نقش واسطه را ايفا مىكنند و دختران و زنان رابراى سوءاستفاده به كشورهاى قطر، كويت، دبى و... قاچاق مىكنند. - البته لازم به يادآورى است كه بيشتر اوقات اين سه دسته (زنان قواد،جوانان شياد و پيرمردهاى تاجر) در اين كار با يكديگر همكارىمىكنند. بهطور مثال يك زوج تبهكار به همين ترتيب، در مدت 9 سالتوانسته بودند 150 دختر و زن جوان را از كشور خارج كرده و به فروشبرسانند. تجزيه و تحليل آمارى و مستندات و دلائل موضوع وضعيت قربانيان قاچاق: وضعيت زنان قربانى قاچاق، بر حسب متغيرهايى نظير سن، طبقه اقتصادى - اجتماعى، سطح تحصيلات ووضعيت خانوادگى به اختصار در زير بررسى مىشود: سن اين افراد عموماً در سنين 14 تا 25 سال مىباشند. اين كوچكى سن،نشان دهنده ميزان آسيبپذيرى دختران در برابر سوءاستفادههاىجنسى است و اهميت برخورد سريع و وسيع با اين پديده را يادآورمىشود. طبقه اقتصادى - اجتماعى: در اكثر موارد كشمكشهاى درون خانواده،اعتياد والدين، طلاق، مسكن نامناسب، مناطق پرجمعيت و حاشيهشهرهاى بزرگ موجب مىشود تا تعدادى از دختران، محيط نامساعدخانه را ترك كرده و به درون جامعه بيايند. اما دستهاى از آنها به خاطرفقر اقتصادى خانواده، به اين امر ننگين تن مىدهند، گاهى نيز پدرخانواده، مجبور به فروش دختران خود مىشود؛ البته مواردى از فراردختران خانوادههاى مرفه نيز گزارش شده است. بنا بر تحقيقات نيروىانتظامى 80 درصد دختران فرارى در سنين بالا، متعلق به خانوادههاىمرفه و متوسط رو به بالا هستند. سطح تحصيلات از آنجا كه اغلب قربانيان، از اقشار بسيار فقير يا دختران فرارىمىباشند، از نظر تحصيلى در سطح راهنمايى و دبيرستان و در رده سنى15 تا 17 سال هستند. كارشناسان معتقدند دخترانى كه طعمه اين باندها مىشوند، غالباًافرادى هستند كه تحصيلات كمى دارند، با مشكلات مالى گريبانگيرهستند و از فقر فرهنگى و ضعف اعتقادات رنج مىبرند، اما گزارشاتاخير نشان مىدهد كه بعضى از دختران داراى تحصيلات عالى نيز بهاين مسير كشانده شدهاند كه حائز اهميت است. البته اين وضع منحصربه كشور ايران نيست و در ساير كشورهاى جهان سوم نيز مشابه اينپديده مشاهده مىشود، چنانچه سخنگوى مؤسسه بينالمللى حمايتاز حقوق كودكان بيان مىكند كه در سال 1995 اكثر دخترانى كه از كشورآلبانى قاچاق شدند، تحصيل كرده بودند، ولى امروزه تعداد دخترانتحصيلكردهاى كه براى اشتغال به فحشاء قاچاق مىشوند، كاهشيافته است. وضعيت خانواده اين قربانيان يا از خانوادههاى فقير و كمبضاعت و يا از خانوادههاىطلاق مىباشند. به اعتقاد سخنگوى مؤسسه بينالمللى حمايت ازحقوق كودكان، امروزه فرزندان زوجهاى مطلقه بيشتر در معرض خطرگرفتارى در دام قاچاقچيان قرار دارند. چگونگى قاچاق زنان: براى قاچاق زنان و دختران ايرانى در سالهاىاخير راههاى متفاوتى بكار گرفته شده است. زنان و دختران ايرانى باشگردهاى گوناگون فريب مىخورند و در دام قاچاقچيان گرفتارمىشوند. انواع موضوعات فريبكارانه به قرار ذيل است: 1- وعدهدستيابى به شغل پردرآمد و مناسب در كشورهاى خارجى: زنان وكودكان، در قبال خوشخيالىهاى دروغين و دستيابى به فرصتهاىشغلى در ديگر كشورها، بسيار آسيبپذير مىباشند. بسيارى از زنان ودختران با وعده داشتن شغل در كشورهاى غربى، اغوا شده و به فسادكشيده مىشوند. آنان به فراسوى مرزها قاچاق مىشوند و مانند احشامخريد و فروش شده و به كارهاى غيراخلاقى وادار مىگردند. اين زنانوقتى به خود مىآيند كه مىبينند در كشورى غريب، آهى در بساط ندارندو حتى به قاچاقچيان بدهكار هستند، ولى آن زمان ديگر كار از كارگذشته است و تنها راه پيش روى آنان، خودفروشى است. يكى ديگر از اعمال اين دلالان، ايستادن در كنار سفارتخانهها و ياادارات كاريابى و دادن پيشنهاد كار پردرآمد به كسانى است كه به دليلفقدان اطلاعات لازم و احتياج به يافتن شغل، سريعاً جذب چنينافرادى مىشوند. قاچاقچيان انسان، زنان و دختران جوياى كار را با وعده شغل مناسب وپردرآمد، فريب مىدهند و آنان را مانند بردگان و اسيران قرون گذشته،در انبار كشتىها پنهان مىكنند و با وضع رقتبارى به كشورهاى ديگرمىفرستند. اما بسيارى از اين مهاجران غيرقانونى، به چنگ باندهاىبينالمللى فحشاء مىافتند و به مراكز فساد منتقل مىشوند. قول ازدواج يكى از طرق فريب دختران جوان، دادن قول ازدواج به آنها مىباشد.قاچاقچيان از اين طريق، اعتماد آنها را به خود جلب كرده و نيات پليدخود را اجرا مىكنند. به گزارش زير توجه كنيد: سخنگوى مؤسسه بينالمللى حمايت از حقوق كودكان معتقد است كهامروزه، دختران به زور به اين كار وادار نمىشوند، بلكه آنها فريبمىخورند و اين موضوعى است كه كار تشخيص قاچاق دخترانى را كهمورد سوءاستفاده جنسى واقع مىشوند را با مشكل مواجه كرده است،زيرا قاچاقچيان، در آغاز به اين دختران قول ازدواج مىدهند و پس ازنامزدى، آنان را به ايتاليا مىبرند و از آن به بعد است كه در شبكهگسترده قاچاق دختران، مورد سوءاستفاده جنسى قرار مىگيرند. فرزندخواندگى قاچاقچيان، گاهى براى جلب اعتماد قربانى )خصوصاً دخترانى كه ازخانه فرار كرده يا به هر علت بدون سرپرست مىباشند( به آنها وعدهمىدهند كه آنان را به فرزندخواندگى خواهند پذيرفت، اما پس از مدتىكه مقصود پليد خود را عملى كردند، چهره واقعى خود را نشان مىدهند.بهطور نمونه: »يكى از اعضاى باند عنكبوت سياه، به نام مونا كه 16سال دارد در بازجويى گفته است: من پس از فرار از خانهام درتبريز، به تهران آمدم و در يك آرايشگاه زنانه مشغول به كار شدم وشبها هم در همانجا مىخوابيدم. يك روز در آرايشگاه با يك زنجوان آشنا شدم، او توانست با چربزبانى مرا فريب دهد و من همبه او اعتماد كردم و همه داستان زندگىام را براى او بازگو كردم. اومرا با خود به خانهاش برد و گفت: هميشه دوست داشته است كهيك دختر مثل من داشته باشد، به همين خاطر يك شناسنامه جعلىبراى من تهيه كرد و مرا دخترخوانده خود كرد. اوايل براى منلباسهاى رنگارنگ و طلا مىخريد، ولى پس از مدتى رفتارشعوض شد و مرا مجبور كرد كه روزها برايش ترياك جابجا كنم وشبها در خانه فسادش كار كنم«. وعده نگهدارى و حمايت از دختران فرارى ايادى و اعضاى باندهاى قاچاق، در اماكن عمومى مثل پاركها پرسهمىزنند و با شناسايى دخترانى كه از منازل خود فرار كردهاند، آنها را بهوعده اقامت در محل نگهدارى دختران فرارى، به دام مىاندازند.حكايت زير نمونهاى از اينگونه حوادث مىباشد: »روز گذشته دخترجوانى كه موفق شده بود از اسارتگاه »عنكبوت سياه« فرار كند درگفتوگو با خبرنگار ما در اداره آگاهى گفت: در آبان ماه امسال پساز فرار از خانه، روزى در پاك ملت نشسته بودم كه در آنجا با پسرجوانى به نام شاهرخ آشنا شدم. او به من گفت كه خواهرى به ناممهين دارد كه خانهاى براى دختران فرارى ساخته و در آنجا از آنهانگهدارى مىكند. او مرا با خودش به پيش عنكبوت سياه برد و اواتاقى در آن خانه به من داد. مهين اوايل اجازه نمىداد كه من از اتاقخارج شوم، ولى پس از مدتى مرا وادار به كار كردن در خانهفسادش كرد. يك شب مرا به دست يك مرد عرب داد و گفت كهبايد چند روزى با او به جايى بروم. در بندرعباس متوجه شدم كهمهين مرا به شيخنشينان امارات فروخته است، شبانه توانستم ازدست آنها فرار كنم و به تهران بيايم.« طرح دوستى و آشنايى قاچاقچيان دلالهايى را در مناطقى مانند پاركها، مقابل مدارس راهنمايى ودبيرستانها مىگمارند تا با دختران سادهدل، طرح دوستى و آشنايىريخته و سپس آنها را به مكانهاى خاصى برده و با وعدههاى مختلفاعم از خروج آسان از كشور، درآمد خوب و زندگى بهتر فريب دهند و ازكشور خارج كنند. ازدواج دروغين اخيراً گزارش شده است قاچاقچيانى كه بيشتر افغانى و پاكستانىهستند، پس از شناسايى خانوادههاى فقير و كمدرآمد، از دختران جوان ونوجوان اين خانوادهها خواستگارى كرده و پس از پرداخت پول بهخانواده دختر، با آنها ازدواج مىكنند و بعد ازمدتى به بهانه ديدارخانواده شوهر در افغانستان و پاكستان، اين دختران را به شهرهاىكويته و كراچى پاكستان مىبرند و به باندهاى فساد مىفروشند. به گزارش زير توجه كنيد: »چندى پيش، مادر دختر جوانى به نامفريبا با مراجعه به پليس ادعا كرد كه دخترش را به عقد يك جوانبلوچ درآورده است، اما از وقتى كه آنها به ماه عسل رفتهاند، ديگرخبرى از فريبا نداشته، تا اينكه دخترش از خاك پاكستان تماستلفنى گرفته و گفته است كه داماد ناخلف، او را به خانه فسادى درپاكستان فروخته است و در وضعيت بغرنجى به سر مىبرد.كارآگاهان با به دست آوردن موارد مشابهى از اينگونه ازدواجهاىفريبكارانه، دريافتند كه با يك شبكه سازمانيافته روبرو هستند.« مژگان، قربانى ديگر اين باند مىگويد: »اين باند ابتدا از دخترانى چونمن خواستگارى مىكردند و در آن زمان با دادن پول به يكصاحبخانه در مشهد، آدرس آن خانه را به خانوادهها مىدادند تا ازآنجا تحقيق كنند، سپس به بهانه ماه عسل، نه تنها عروس، بلكهخواهر و مادر وى را به زاهدان و سپس به پاكستان قاچاقمىكردند.« توسل به زور و آدمربايى يكى از طرق بسيار شايع قاچاق زنان در كشور، ربودن دختران كم سن وسال مىباشد. به گزارش معاون مبارزه با جرائم جنايى پليس آگاهىتهران، در هر ماه شايد 400 پرونده آدمربايى دختر در دايره 11 ادارهآگاهى تشكيل مىشود. بهطورنمونه: »چندي پيش وقتى سه نفر ازدانشجويان دختر دانشگاه صنعتى اصفهان در ساعت نه شب سواربر يك خودروى شخصى به طرف دانشگاه كه در خارج از شهرقرار دارد، مىرفتند، يك خودروى سىيلو بعد از كورس گذاشتن باآنها، به راننده علامت مىدهد كه نگهدارد. راننده سىيلو پيادهمىشود و يك كلت را كنار گوش راننده خودرو شخصى مىگذارد ومىگويد: گواهينامهات را بده، بىشرم! خجالت نمىكشى اينخانمها را سوار كردهاى؟! فرداى آن روز در وزارت اطلاعاتمشخص مىشود اين شخص مربوط به يك باند قاچاق دخترانبوده است كه در يكى دو مورد ديگر هم با همين شگرد عمل كردهاست«. تهديد به آبروريزى در برخى موارد اعضاى باند قاچاق، با برقرارى ارتباط و جلب اعتماددختران و با تصويربردارى از آنها مدارك لازم را جمعآورى كرده و باتوسل به آن و تهديد به آبروريزى، پخش عكس و افشاى ارتباط با آنانو... اين قربانيان را وادار به انجام خواستههاى خود مىنمايند. تجاوز، اجبار و تحميل معمولاً بيشتر دختران فرارى كه از بقيه آسيبپذيرترند، گرفتار اينمصيبت مىشوند. قاچاقچيان، دختران جوانى را كه به هر انگيزهاى ازخانه خود گريختهاند، طعمه و وسيله درآمد خود قرار مىدهند و آنها رابه برقرارى ارتباط جنسى و انجام كارهاى خلاف مجبور مىكنند.فرمانده نيروى انتظامى ناحيه خراسان معتقد است كه اين قاچاقچيانمعمولاً طعمههاى خود را از بين دختران سرگردان و زنان خيابانىانتخاب مىكنند. آنها پس از ربودن دختران، به اذيت و آزار دستهجمعى آنان پرداخته، سپس اين گروگانها كه ديگر روى بازگشت بهخانه ندارند را در اختيار خانههاى فساد قرار مىدهند. اينترنت در سالهاى اخير، نوع جديدى از فريب و قاچاق دختران و زنان ازطريق اينترنت مشاهده مىشود كه حاصل مدرنيزه شدن جوامعمىباشد. اطاق گفتوگو يكى از راههايى است كه دلالان براى اغفالدختران و زنان استفاده مىكنند. آنها از طريق گفتگوى تايپى ياشنيدارى و دادن تصوير خود، با دختران طرح دوستى ريخته و سپس باوعده ازدواج، شغل خوب، درآمد بالا و حتى با فرستادن بليط و ويزاىورود به كشور موردنظر، آنها را تحويل قاچاقچيان مىدهند. بررسى علل قاچاق زنان علل رواج پديده قاچاق، در سه بخش فرهنگى، اقتصادى و حقوقى قابلبررسى است: علل فرهنگى تغيير ارزشها: برخى از صاحبنظران، فقر و بيكارى را عامل گرايشقاچاقچيان به اين شغل كثيف مىدانند، ولى ذكر اين نكته ضرورىاست كه هر فقيرى دست به عمل دزدى نمىزند، هر چند كه بسيارمستأصل شده باشد و هر فرد بيكارى نيز رو به شغل حرام نمىآورد،هرچند كه محتاج و درمانده باشد. فقر، به تنهايى عامل انحرافاتاجتماعى نيست و نمىتواند مسئلهاى براى نظام اجتماعى ايجاد كند،بلكه مطابق نظر »دوركهايم« و »مرتون« فقر حتى مىتواند بر تحكيم وثبات اجتماعى نيز تأثير گذارد، اما نابرابرى و به تبع آن تغيير ارزشها،يك جريان تهديدآميز است، به عبارت ديگر براساس نظر اينجامعهشناسان »فقر« زمانى تأثيرگذار است كه در مقابل آن تصوير ياگفتار يا آرزوهاى بلندپروازانه ارائه شود، در آن صورت، فقر غير قابلتحمل مىگردد و ثروتمندى، ارزش محسوب مىشود، بدون آنكهمشخص گردد كه اين ثروت از چه راهى )دزدى، قاچاق مواد مخدر،خريد و فروش زنان و دختران، فروش اعضاى بدن( بدست آمده است.در اغلب جوامع مادى، ثروتمندان از حقوق اجتماعى نظير اعتبار درادارات، احترام و تعظيم برخوردارند، كه اين اعتبار، براى نظام اجتماعىسالم خطرناك است. گسترش خرده فرهنگهاى منحرف: معمولاً قاچاقچيان و بعضاً قربانيانقاچاق، جزء خرده فرهنگهاى منحرف مىباشند. به اين معنا كه آنهادر درون فرهنگى زندگى مىكنند كه با ارزشها و هنجارهاى مسلطجامعه، متفاوت و حتى مغاير مىباشد. اين فرهنگ انحرافى، محصولدسترسى به وسايل ارتباط جمعى جهانى، چون اينترنت، ماهواره واستفاده مداوم از فيلمهاى غيرمجاز و... است كه شخصيت اجتماعىفرد، ارزشها و هنجارهاى او را تغيير مىدهد، به طورى كه فرد را درگروههاى دوستى به سوى تشكيل خرده فرهنگى سوق مىدهد كه باارزشها و هنجارهاى اصلى جامعه، مخالف و حتى گاهى در تضاداست. افزايش شاخصهايى نظير سنتگريزى، احساس تنهايى،بيگانگى اجتماعى، كاهش گرايشهاى مذهبى و اخلاقى و گرايش بهتجملات، نشانه جذب فرد در خردهفرهنگهاى منحرف مىباشد. ضعف اعتقادات دينى: از آنجايى كه قاچاق زنان، فعلى حرام است ومستلزم ارتكاب محرمات بىشمارى مىباشد، لذا مؤمن واقعى، هرگزاقدام به اين عمل نخواهد كرد و اين پديده، معلول ضعف اعتقادات دينىاست، زيرا يكى از عوامل بازدارنده انواع وسوسههاى شيطانى، اعتقاداتو باورهاى دينى است و فردى كه در باورها و اعتقادات دينى خود سستو بىپايه مىباشد، احتمال فرو غلتيدنش به انواع بزهكارىها وجوددارد. نارسايى بين فرهنگ و ساخت اجتماعى: هرچقدر كه جامعه داراى اهدافمعينى باشد و ابزارها و راههاى قانونى دستيابى به آن اهداف نيز تعيينشده باشد، وقوع انحرافات نيز كاهش مىيابد، اما اگر در يك جامعه،اهداف زندگى، به سوى اهدافى مادى تغيير كند و ارزشهاى اجتماعىاز ارزشهاى معنوى به مادى تحول يابد و از سوى ديگر راههاىمشروع رسيدن به اين اهداف، مشكل و غيرقابل دسترس باشد )مثلاًفرصتهاى شغلى براى كسب درآمد متناسب با جمعيت نباشند( افرادمىكوشند از طرق غيرمشروع به آن اهداف مادى دست يابند. به عبارتديگر گاهى افراد، اهداف جامعه )پولدار شدن( را مىپذيرند، اما راههاىمشروع )كار كردن در مشاغل مشروع( دستيابى به آن اهداف را قبولندارند. لذا براى كسب پول، به قاچاق مواد مخدر، فحشاء و قاچاق زنانكشيده مىشوند. متناسب نبودن نقشها و پاداشها: يكى از علل گرايش افراد به شغلقاچاق زنان، عدم تناسب نقشهاى افراد با پاداشهايى است كهدريافت مىكنند. بهطورمثال در شرايطى كه يك قاچاقچى انسان،داراى درآمد و موقعيت اقتصادى بالايى است و قانون هم متعرض اونمىشود، بهطور مسلم به سوى مشاغل كاذب و غيرقانونى همچونقاچاق زنان متمايل خواهد شد. علل اقتصادى سودآور بودن قاچاق: »ديويد كامپانيا«، براساس اطلاعات و تحقيقات596 اداره پليس و 125 مؤسسه خدمات اجتماعى در كشور انگليسبيان مىكند: ميزان درآمد حاصله از فحشاى كودكان، بالغ بر دوميليارد دلار مىباشد. كارشناسان شوراى اروپا درگزارشى آمارى دربارهتجارت زنان اروپاى شرقى به عنوان بردگان هزاره سوم نشان مىدهندكه ميزان درآمد ناشى از اين تجارت سياه، سالانه تا 13 ميليارد دلارمىباشد. زنان همچنين گاهى تا 18 مرتبه خريد و فروش مىشوند.آلمانىها ساليانه 70 ميليارد مارك، خرج روسپىها مىكنند، درآمد اينتجارت بيش از تجارت هروئين است. مواد اوليه اين تجارت پرسودشيطانى، از كشورهاى جهان سوم از جمله ايران تأمين مىشود و قاچاقزنان و دختران پس از مواد مخدر از سودآورترين انواع قاچاق است.چنانچه يونيسف يكى از دلايل عمده قاچاق زنان را سود سرشار آندانسته است. فقدان فرصتهاى شغلى: نبود فرصتهاى شغلى مناسب، موجب ايجادمشاغل كاذب و نامشروعى همچون قاچاق مىگردد كه اين امر، هم درمورد قاچاقچيان و هم درباره قربانيان قاچاق صادق است. در سالهاىاخير، قاچاقچيان انسان به علت فقدان يا كمبود فرصتهاى شغلىمناسب، بهويژه در استانهاى مرزى و با توجه به اينكه يكى از مشاغلبسيار پردرآمد، قاچاق اعم از قاچاق كالا، مواد مخدر و قاچاق انسان،بهويژه قاچاق زنان و دختران ايرانى به كشورهاى همسايه مىباشد، بهسوى اين شغل كاذب گرايش پيدا كردهاند. قربانيان قاچاق كه عمدتاًزنان و دختران جوان مىباشند، به دليل عدم امكان كسب درآمد مشروعو داشتن شغل مناسب، خطرات احتمالى مهاجرت به كشورهاىهمسايه را پذيرا مىشوند. به اين ترتيب مشاهده مىشود كه عدهاى ازمرزنشينان به دليل فقدان مشاغل مولد به سوى كارهاى واسطهاى وقاچاق گرايش پيدا مىكنند كه با سياستگذارىهاى مطلوب به منظورايجاد اشتغال مولد در مناطق مرزى كشور، مىتوان با اين پديده شوممبارزه كرد. پيامدهاى قاچاق زنان: اين پديده شوم، تبعات منفى و ناگوارى در پى داردكه در سطوح فردى، خانوادگى و اجتماعى بررسى مىشود. پيامدهاى فردى مخدوش شدن كرامت انسانى: كرامت انسانى كه قرآن كريم از آن ناممىبرد، اختصاص به مردان ندارد، بلكه جامعه انسانى را شامل مىشود،حال اگر زنان به مثابه كالا خريد و فروش شوند، در حقيقت شأن وكرامت انسانى آنها مخدوش شده است. تنزل منزلت و شخصيت زن: زنانى كه در دام قاچاقچيان گرفتار مىشوند،اولين چيزى كه از دست مىدهند، شخصيت انسانى است. آنان همچونكالايى در دست اربابان دست به دست شده و از خود اختيار و استقلالىندارند. قاچاقچيان انسان، آنها را همانند ماشين و اسلحه و اجناسديگر در آژانسهاى معاملاتى، خريد و فروش مىكنند. اندام آنها رابراى جلب مشترى به نمايش مىگذارند و حتى در بعضى از اينآژانسها، حراج ماهانه برگزار مىكنند. طبق آمار پليس بانكوك،16000 زن و دختر از كشور تايلند به كشورهاى ديگر صادر شدهاند وسهم آلمان غربى 3000 نفر بوده است. آژانسهاى فوق، ماهانه حدود3000 هزار معامله )زنفروشى( انجام مىدهند. يكى از مسؤولان وزارتدادگسترى سوئد اظهار مىدارد كه شگفتآور است كه در مدارس، دربارهاشكال بردگى در قرنهاى پيش، به كودكان درس مىدهيم، اما ايننسخه مدرن هنوز بايد با ما باشد. »توماس بروستروم« وزير دادگسترىسوئد، در اجلاس استكهلم بيان داشت كه قاچاق زنان، چيزى غير ازتجارت برده نيست. وى اعلام داشت كه در طى يك مأموريت اخير بهبوسنى، با يك قربانى قاچاق انسان ديدار كرده بود كه حداقل 18 بار درمحافل روسپيگرى فروخته شده است. »نينا كاراپاچوا«، نايب رئيسكميسيون حقوق بشر پارلمان اوكراين ابراز داشت كه دهها هزار زناوكراينى در بسيارى از كشورها بهويژه در يونان، تركيه، اسرائيل، آلمان،بلژيك و هلند به »بردههاى سفيد« تبديل شدهاند. بهرهكشى مختلف جسمى و جنسى: اين زنان و كودكان در مقابل انواعاستثمار و بهرهكشىهاى مختلف جنسى همانند همجنسبازى، روابطغيرطبيعى، سوءاستفاده جهت تبليغات، عكس، تصوير و... آسيبپذيرهستند، با اين حال قاچاق انسان به استثمار جنسى محدود نمىشود،بلكه ازدواجهاى اجبارى، كار اجبارى در بازار، مزارع كشاورزى وكارخانجات بافندگى، تكدىگرى در خيابانها و ديگر خدمات را همشامل مىشود. در محيطهايى كه زنان قربانى قاچاق به كار واداشتهمىشوند، كارفرمايان، گذرنامهها و مدارك شناسايى يا اجازه تردد آنانرا ضبط مىكنند تا مانع از فرار آنها شوند، خصوصاً كه در بسيارى ازكشورها نداشتن اوراق شناسايى و گذرنامه براى اتباع خارجى مجازاتسنگينى دارد. يك مدير مىگويد: شايد بسيارى از زنان چيزهايى دربارهخطرات قاچاقچيانى كه صنعت سكس اروپا را تغذيه مىكنند، شنيدهباشند، اما احتمالاً نمىدانند كه به چه آسانى در كشورى خارجى و دور ازوطن، ممكن است در دام مافياى انسان گرفتار شوند. در واقع، قصور دررعايت ظرافتهاى متعدد قانونى، پيشنهاد شغل در يك شركت و يا كاربه عنوان پرستار بچه، مىتواند آنها را به بردگى كامل بكشاند. اينزنان در محلهاى اقامت خود بىدفاع بوده و هيچ نهاد رسمى از آنانحمايت نمىكند. در نتيجه در صورت هر مقاومتى، به بدترينسونوشتها گرفتار خواهند آمد. حتى اگر بخواهند از اسارت رهايى يابند،از زندانهاى مهاجران غيرقانونى سر در مىآورند. از همين روى درزندانهاى اروپا همواره تعداد قربانيان، بيش از تبهكاران واقعى است. امروزه تجارت اعضاى بدن انسان در جهان، رونق بسيارى يافته وتجارت انسان )آدمخوارى مدرن( به ساير خصوصيات رذيله استعمارسرمايهدارى افزوده شده است. امروزه تجار آمريكايى، آلمانى،فرانسوى، هلندى، انگليسى، روسى و بسيارى از كشورها، درتجارتاعضاى بدن انسان فعاليت دارند. در قاره آسيا، كشور هند، از مراكز عمدهتجارت اعضاى بدن به شمار مىرود. پاكستان و بنگلادش نيز در اينبازار فعاليت دارند. در شهرهاى كلكته، بمبئى و مدرس هندوستان،چشم انسان، به بهاى هشت هزار مارك و كليه انسان به بهاى سه هزارمارك به دست دلالان و سازمانهاى معاملاتى اعضاى بدن عرضهمىشود. سردرگمى و فلاكت در كشورهاى بيگانه و آينده مبهم زنان قربانى قاچاق: بهعلت ناآشنايى به محيط و ندانستن كشور ميزبان و مهاجرت غيرقانونى،زنان در مقابل قاچاقچيان بسيار آسيبپذير و ناتوان مىباشند. اين امردر مورد زنانى كه به روسپيگرى وادار مىشوند، مضاعف است، زيرا اينزنان علاوه بر مجازات ورود غيرقانونى به كشور ميزبان، به دليلروسپيگرى هم مورد تعقيب و مجازات قرار مىگيرند. رئيس سازمانغيردولتى مادر، در كشور تاجيكستان معتقد است: زنان قربانى قاچاقوقتى به خود مىآيند كه مىبينند در كشورى غريب، آهى در بساطندارند و حتى به قاچاقچيان بدهكار هستند. ولى آن زمان ديگر كاراز كار گذشته است و تنها راه باقى مانده پيش روى آنان،خودفروشى است. »توماس بروستروم« وزير دادگسترى سوئد دركنفرانسى مطبوعاتى اعلام داشت، شواهد حاكى از آن است كه در حالحاضر، دختران بر خلاف ميل خود به ورطه نابودى كشيده شده وبسيارى از آنان پس از مدتى بسيار كوتاه، دچار مشكلات روحى و روانىمىشوند. ابتلا به بيمارىهاى مختلف جنسى: زنانى كه از طريق قاچاق، واردروسپيگرى مىشوند، تأثير بسيارى بر انتقال ويروس ايدز دارند.مطالعات نشان داده است زنانى كه در مراكز فساد فعاليت مىكنند بهاحتمال بسيار در 6 ماه اول فعاليت خود، به ويروس ايدز مبتلا مىشوند.اين امر در مورد زنان قربانى قاچاق، به مراتب شديدتر است، زيرا اكثراين زنان، به اجبار به روسپيگرى كشيده مىشوند و در مورد تماس باافراد، از خود اختيارى ندارند. بنابراين، احتمال آلوده شدن آنان بهويروس ايدز به مراتب بيشتر از زنان هرزهاى است كه به اختيار خود بهروسپيگرى روىمىآورند و از آنجا كه اين ويروس در بسيارى از افراد، تاچندين سال اثرات خود را نمايان نمىسازد، در صورت بازگشت اينزنان، ويروس ايدز به خانواده آنان نيز منتقل خواهد شد. بنابراين،قاچاق زنان علاوه بر اينكه يك موضوع حقوق بشرى محسوبمىشود، به دليل ابتلاى گسترده به ويروس و ديگر بيمارىهاىمقاربتى، تبديل به يك نگرانى عمومى براى سلامت جامعه شده است.پيامدهاى خانوادگى، كليد اصلى تعالى و توسعه هر كشور و دوام و قوامهر جامعه، منوط به سرمايههاى انسانى آن جامعه مىباشد و ارزش وحرمتى كه دين اسلام براى خانواده قائل است، از همين امر نشأتمىگيرد. بنابراين، زنان به عنوان مربيان اصلى و اوليه خانواده، از اهميتويژهاى برخوردارند. حال اگر زن، كه يكى از اركان اصلى خانواده است،از وظيفه خود تخطى كند، اولين ضايعه آن متوجه نسل بعدى است، زيراهر نسل در سايه تعاليم خانواده، جامعهپذير شده و ارزشها و فرهنگآن جامعه را درونى مىكند. پيامد ناگوار ديگر قاچاق زنان، فروپاشى نهادخانواده است. زيرا در صورت بازگشت متحيرانه قربانى قاچاق به خانه،او با مشكلات عديدهاى مواجه خواهد شد، هرچند كه زنان قربانىقاچاق، روى بازگشت به كشور خود را ندارند. براساس گزارش يونيسفبسيارى از زنانى كه به خانه بازمىگردند، دوباره به دام قاچاقچيانانسان مىافتند. همه آنان با احساس شرم و عدم اطمينان به آينده،دست و پنجه نرم مىكنند. پيامدهاى اجتماعى قاچاق زنان از كشور اسلامى ايران، مىتواندحيثيت ملى و اسلامى نظام را مخدوش كند، چرا كه معمولاً كشورهاىمبدأ قاچاق زنان، كشورهاى فقيرى هستند كه دچار انواعنابسامانىهاى اجتماعى مىباشند، نظير كشورهاى بالكان وجمهورىهاى شوروى سابق كه از شدت فقر، حاضر به هر كارى ولوخودفروشى هستند. از اين روى پايگاههاى ضدانقلاب در خارج از كشوربا بزرگنمايى مسأله قاچاق زنان در ايران تلاش دارند تا چهرهجمهورى اسلامى ايران را در نزد جهانيان مخدوش كرده و چنين وانمودكنند كه وضع اجتماعى در ايران بسيار نابسامان است، به حدى كه مردماز شدت فقر و مشكلات معيشتى، دختران خود را مىفروشند. اين درحالى است كه اين امر در ايران بسيار نادر مىباشد. سايت 7 سنگ: چشمهاي ايران به كمدي تلويزيونياي دوختهشده كه ناهنجاريها را به تصوير ميكشد؛ نوشتهي كريستين اُليور ( (Christian Oliver ترجمه: نينا جمشيدنژاد تهران (رويترز)؛ در ساعت هشت هر شب، ايران رفتهرفته به سكون و خاموشي ميگرايد تا همه پاي برنامهي تلويزيوني متفاوتي بنشينند كه صادقانه به طرح مسائل و مشكلات زندگي در جمهوري اسلامي پرداختهاست. بازار تجريش در شمال تهران، كه معمولا مملو از خريداراني است كه به دنبال اجناس مرغوب و ارزاناند، اكنون بهطرز شگفتانگيزي خلوت و خالي است و تمام دكهداران نيز چشم به كمدي «شبهاي برره» دوختهاند. ماجراهاي اين برنامهي نودشبي، شايد در حدود هفتاد سال پيش در روستاي كوچكي بهنام «برره» ميگذرد. اما بينندگان ايراني اين برنامه، مسئولين فاسد برره، انتخابات تشريفاتي آن و صداي گروههاي مدافع حقوق زنان در برره را نمادي از جامعهي امروزي ايران ميبينند. بررهايها حتي با «غنيسازي» مادهي اصلي غذايشان ـ نخود ـ اشارهاي هم به برنامهي غنيسازي اورانيوم ايران ميكنند ـ كه به گفتهي واشنگتن به هدف ساخت تسهيلات اتمي انجام ميشود. ![]() احمد اسلامي، در حالي كه به جمع ميوهفروشاني كه دور يك دستگاه تلويزيون حلقه زدهاند ميپيوندد، ميگويد: «اين برنامه حرف نداره. خودِ جمهوري اسلامي رو ميتوني توش ببيني.» برنامهي آن شب دربارهي مسئولان بخشداري برره بود كه مشغول بالا كشيدن بودجهي روستا بودند. روستاييان طمعكار برره هر يك نقشهاي براي به جيب زدن پولها در سر ميپروراندند. تنها كسي كه واقعا به پول احتياج داشت، مرد جواني بود كه مقداري پول بهعنوان وام ازدواج از بخشداري مطالبه ميكرد. مسئولين بخشداري مدام او را سر ميدواندند و سر آخر به وي گفتند كه برود و يك سال ديگر بازگردد. اسلامي در حالي كه خياري را گاز ميزند، سر تكان ميدهد و ميگويد: «بدبختِ بيچاره!» مسئولان بخشداري، قبل از اينكه پولها را به مجريان طرحها بدهند، هر يك «كميسيون» خود را از روي آن بر ميدارد. در خانهاي همان حوالي، خسرو ـ كه سابقا به عنوان مشاور مالي كار ميكرده ـ نيز ميگويد كه اين برنامه را دوست دارد. او ميگويد: «چند وقت پيش تو يكي از قسمتهاي برره يه انتخابات برگذار كردهبودن و نامزدها به مردم رشوه و وعدهي پول ميدادن. همه ميدونن كه منظورشون رفسنجاني و كروبي بوده.» دو نامزد حزب روحانيت، كروبي و هاشمي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري ماه جون ايران، در مقابل محمود احمدينژاد از حزب محافظهكار شكست خوردند. ايران مقام هشتاد و هشتم را از نظر فساد اداري در بين 159 كشوري كه در فهرست Transparency International قرار دارند، داراست. سانسور و نخودهاي اتمي؛ يكي از محبوبترين شخصيتهاي سريال، ژاندارم عبوس برره است. او سبيل پرابهتي دارد و مدام با لحن ترسناكي در حال دستور دادن به روستائيان برره است. كامبيز ـ مترجم ـ كه اقرار ميكند به «شبهاي برره» معتاد شدهاست، ميگويد: «اون قسمتي كه همه رو بردن سربازي واقعا راست بود. من خودم سربازي رفتهم و ميدونم. تو اون قسمت قشنگ نشون دادن كه سربازها چقدر بدبختان.» ژاندارم برره، همچنين سرسختانه به سانسور مطالب روزنامهي برره ميپردازد. او نويسندهي سختكوش روزنامه را متهم به جبههگيري سياسي (پروپاگاند) ميكند. چون در يكي از سوالهاي جدول روزنامهاش آمدهاست: «پايتخت شوروي كجاست؟» در ايران تعداد زيادي از نشريات و نيز روزنامهنگاران، به جرم «نشر اكاذيب» توقيف و زنداني ميشوند. دربارهي برنامهي هستهاي ايران، «برره» از حق ايران براي داشتن تكنولوژي هستهاي پشتيباني ميكند و اروپا را ـ كه از ايران خواسته محمولهي اورانيوماش را در خارج غنيسازي كند ـ به نقد ميكشد. تهران ادعا ميكند كه برنامهي هستهاياش كاملا صلحآميز است. يك فرد انگليسي ـ آمريكايي (نمونهي بارز دورويي و نيرنگ براي بسياري از ايرانيان) بررهايها را قانع ميكند تا بگذارند او نخودهايشان را در خارج برايشان «غنيسازي» كند. او نخودها را با خيساندن در آب، پرورده ميكند و به دو برابر قيمت به بررهايها ميفروشد. روستاييان تازه ميفهمند مرد خارجي سرشان كلاه گذاشتهاست. بهجز پرداختن به موضوعاتي چون رشوهخواري، سانسور و غنيسازي اورانيوم، برره به موضوعات اجتماعي نيز پرداختهاست. برره به دو بخش «بالا» و «پايين» تقسيم شدهاست. اين تقسيمبندي به خوبي اختلاف طبقاتي در تهران را به نمايش گذاشتهاست. مريم، معلم است. او ميگويد: «بالابررهايها خيلي بامزهن. اونا فكر ميكنن خيلي سرشون ميشه و سعي ميكنن كلمههاي انگليسي رو قاطي حرفاشون بيارن. ولي هميشه غلط غلوط حرف ميزنن.» مسابقهي فوتبال بين دو قسمت برره، بازي دو تيم تهراني پرسپوليس و استقلال را به ياد ميآورد. بازي كينهتوزانهاي كه بارها زد و خورد هواداران دو تيم را به دنبال داشتهاست. بخش نظرسنجي تلويزيون دولتي ايران اظهار ميكند كه بيش از 90 درصد از مردمان ايران كه به تلويزيون دسترسي دارند اين برنامه را تماشا ميكنند. يعني بخش عمدهاي از جمعيت 69 ميليوني ايران. بر اساس اين آمار، 67 درصد بينندگان برنامه را به خاطر به طنز كشيدن معضلات اجتماعي دوست دارند. با اين حال، تعداد زيادي هم مخالف براي اين برنامه وجود دارند. خسرو ميگويد: «چند روز پيش توي راديو با يه مسئول روستايي حرف ميزدن كه شكايت داشت لهجهي بررهاي شبيه لهجهايـه كه اونا تو روستاشون حرف ميزنن.» مركز آمار تلويزيون اعلام ميكند عدهاي از منتقدانِ به اين برنامه، «شبهاي برره» را توهيني به آداب و رسوم ملي و نيز تحقير شخصيتهاي ارزشمندي چون «شاعران» دانستهاند. شاعر برره، به وضوح يك همجنسباز است. اين، يعني شكستن يك تابو در جامعهاي كه همجنسگرايي در آن كاملا غيرقانوني است. ● ترجمه از: http://news.yahoo.com/s/nm/20051221/tv_nm/leisure_iran_comedy_dc_1 با سكته مغزي شارون اسرائيل حالت فوق العاده دارد: ![]() محبت مادري: ![]() بيشترين عكس ايميل شده: ![]() بي بي سي فارسي: در يکی دو سال گذشته وارد شدن فرهنگ غربی به برنامه های تلويزيونی کشورهای آفريقايی به موضوعی جنجالی در اين قاره تبديل شده است. در گوشه و کنار آفريقا - از جمله کشور اتيوپی - مسابقات تلويزيونی زنده که از روی نمونه های غربی ساخته شده اند، تماشاچيان زيادی پيدا کرده اند. چون تماشاچيان می توانند همزمان با پخش زنده مسابقه از تلويزيون، برنده آن را تعيين کنند. در همين حال، يک شرکت مخابراتی در عربستان سعودی پس از صدور يک فتوا و غير اسلامی خواندن مسابقه ای تلويزيونی در اين کشور، ارسال رای برای شرکت کنندگان اين برنامه توسط تلفن همراه را ممنوع کرده است. موضوع اين مسابقات معمولا هنری است و مثلا برای انتخاب بهترين خواننده از ميان مردم عادی برگزار می شود. جايزه برنده هم به طور عمومی کسب قراردادی برای ساخت آلبوم و به دست آوردن فرصتی برای آغاز فعاليت هنری است. برنامه های پاپ آيدل Pop Idol و فيم آکادمی Fame Academy از جمله اين مسابقات در بريتانيا هستند. اما مسابقه غربی که در آفريقا به شدت محبوبيت يافته و باعث واکنش های شديدی از سوی برخی مقامات در اين قاره شده، "بيگ برادر آفريقا"ست (Big Brother Africa). ![]() در نمونه های غربی و غير غربی اين مسابقه از شرکت کنندگان خواسته می شود برای مدتی کوتاه (مثلا يک ماه) با يکديگر به طور شبانه روزی و در محدوده يک خانه زندگی کنند. تماشاچيان اين برنامه زنده، با رای تلفنی خود شرکت کنندگان را به مرور و به دلايل مختلف حذف به اصطلاح از خانه اخراج می کنند. در نهايت محبوب ترين فرد باقی می ماند و برنده می شود. در همين حال، انتظار می رود موضوع الگوبرداری از برنامه ها و نشريات غربی بزودی در قاره ای ديگر نيز به بحثی داغ و واکنش های متفاوت منجر شود. مجله آمريکايی پلی بوی (Playboy)، که حاوی مطالب سکسی و عکس زنان لخت است، به تازگی در هند به چاپ رسيده است. با اين که در نسخه هندی اين مجله اثری از تصوير زنان برهنه نيست اما مقالات آن مشابه نسخه آمريکايی است. ![]() انفولانزاي مرغي بغل گوش ايران : ![]() كشتار در كربلا: ![]() دو نوع جديد از راديوهای ماهواره ای: بزرگترين نمايشگاه بين المللی لوازم الکترونيکی (سی ايی اس) مملو از تازه ترين ابزارها و تجهيزات الکترونيک و فن آوری های تازه در شهر لاس وگاس آمريکا افتتاح شد. حدود ۲۵۰۰ شرکت محصولات خود را در اين نمايشگاه عرضه کرده اند. گفته شده که اين دو راديو نخستين دستگاه هايی هستند که علاوه بر راديوی ماهواره ای، فايل های ام پی 3 را نيز پخش می کنند و از ماه ميلادی مارس به قيمت 399 دلار در بازار عرضه خواهند شد. ![]() انتشار ويندوز جديد با نام ويستا: ![]() خدانگهدار |
|
||||||||||||
|
|
|||||||||||||