يواشكي
كلي حرف و عكس جالب |
|
Sunday, March 26, 2006
سلام
بعد از يك مدت وقفه طولاني باز هم آمدم. تب جام جهاني به همه چيز سرايت كرده حتي به بازار مد چين: ![]() در ژاپن نوعی میکده هست که ظاهراً قدمت زیادی دارد اگرچه نام آن باید پس از آشنایی ژاپنیها با غرب تغییر کرده باشد. در این میکدهها علاوه بر ساکه و دیگر مشروبات، غذای اندکی هم فراهم است که مزهی نوشیدنی باشد. شاید از همین رو است که این میکدهها را امروزه روز به پیروی از زبان انگلیسی و البته با گویش ژاپنی سوناکو میگویند و آن را به تشدید کاف تلفظ میکنند. واضح است که از کلمهی انگلیسی Snack گرفته شده است. خدا میداند چند دههزار از این میکدهها در سرتاسر ژاپن باشد. در هر شهر و روستا و محله به راحتی میتوان سوناکو یافت. در هر سوناکو زنی هست که سن و سالی از او گذشته و او را "ماما سان" خطاب میکنند. خنده دار است اگر بگویم معنای آن چیزی است شبیه "مامان خانم." اما اشتباه نیست. این زن حکم مادر و یا رییس سایر دخترانی را دارد که در این میکدهها کار میکنند. این دختران مشتریان را به استقبال میروند و با رویی گشاده و لبی خندان کنار آنها مینشینند و با ایشان مینوشند و سیگارشان را چاق میکنند و گاه برایشان آواز میخوانند و گاه با ایشان میرقصند و گاه برای ایشان. میکدههای زیادی هست که از دختران خارجی استفاده میکنند مثلاً از دختران فیلیپینی و آمریکای لاتین و تایوانی و غیره. پس از فروپاشی سرزمین استالین روسها و رومانیاییها و دختران برخی کشورهای شوروی سابق به این جمع اضافه شدهاند گیرم که تعدادشان در مقام مقایسه با فیلیپینیها بسیار اندک است. دختران فیلیپینی را از فیلیپین و تحت عنوان "هنرمند" و با ویزای "هنری" به ژاپن میآورند. کار به همین سادگی نیست. تشکیلات عظیمی برای این امر شب و روز در کار است. مافیای ژاپن که یاکوزا نام دارد رهبری پروژه را به عهده دارد و زنان و مردانی در فیلیپین مشغول شناسایی دختران جوان و مستعد برای این کسب و کار هستند. زنان و مردانی که در فیلیپین به این کار مشغول هستند خود را مدیر امور استخدامی برنامههای هنری معرفی میکنند و به دختران میگویند که برای رقص و آواز به ژاپن خواهند رفت. پاسپورت ایشان را برای اخذ ویزا از آنها میگیرند و آنها را به ژاپن میآورند و در میکدهها به کار میگمارند. این دختران را در خانههایی بسیار محقر و با کمترین امکانات نگهداری میکنند. ساعات متمادی به تمرین رقص وادارشان میکنند و شب تا صبح هم میرقصند و کنار مشتریان مینشینند و مجبور هستند با آنها خوش - و- بش کنند و لبخند بر لب داشته باشند. برخی مشتریان به همین راضی نیستند و در قبال پرداخت مبلغی به صاحب میکده میتوانند دختران را با خویش ببرند. به هر دختر فیلیپینی که با 5 یا شش دختر دیگر در اتاقی 9 متری زندگی میکند 40 هزار ین حقوق ماهیانه میدهند که چیزی معادل 360 دلار آمریکا است و ظاهراً برای این دختران مبلغی قابل توجه است. البته مشتریان هم به آنها انعام میدهند، مثلاً در قبال نشان دادن بخشی از بدناش یا اینکه پس از دیدارهای خصوصی که غالباً در هتلهای عشق رخ میدهد مشتری مبلغی هم چداگانه به او پرداخت میکند و یا برایش هدیه میخرد. اما جاهایی بدتر از این میکدهها هست. این نوع بردهداری و قاچاق انسان در ژاپن سخت رایج است و کمتر دیده میشود که رسانههای جهانی به آن بپردازند. تنها گاه شنیده میشود که با بیشرمی از "صنعت سکس" در ژاپن به عنوان بزرگترین این صنعت در جهان یاد میشود. بدترین ِ بلاها را بر سر دختران و زنان کلمبیایی میآورند. جسم و جانشان را غارت میکنند و روحشان را نابود. من داستانهای زیادی از این دختران شنیدهام اما شرحشان واقعاً دردآور است و بسیار زشت. تنها به یک مورد اشاره میکنم: تابستان 2002 با دوستی ایرانی برای مصاحبه با دختری اهل کلمبیا وعده کردیم که با هزار ترس و لرز پذیرفت. میگفت: اگر یاکوزا(مافیای ژاپن) بفهمد به صورتام اسید خواهد پاشید و استخوانهایم را خرد خواهد کرد. وقتی به جای امنی رسیدیم اول مدتی طولانی گریه کرد بعد خندید. ما فکر کردیم به کاهدان زدهایم و طرف دیوانه است. اما بعد برایمان شرح داد که سه سال است کجا و چهگونه کار میکند. میگفت: مردان ژاپنی و خارجی در اتاق مینشینند و من بر روی صحنه لخت و به مدت بیست دقیقه میرقصم. سپس 20 دقیقهی دیگر عضو جنسیام را نشان میدهم. بعد مردی ژاپنی – و نه خارجی – از میان تماشاچیان به قید قرعه انتخاب میشود و بر روی صحنه و مقابل چشم همه با هم "سکس" میکنیم و بعد تازه قسمت خصوصی شروع میشود. من به اتاق کوچکی میروم به ابعاد کمتراز یک متر در دو متر. میگفت: مردان –ژاپنی و خارجی – صف میکشند و برای سکس به نوبت به این اتاق میآیند و میروند و این گاه تا صبح ادامه دارد. میگفت: به ازای هر مرد مغازه 50 دلار و من 10 دلار میگیرم. پرسیدم: دلیل گریهات را فهمیدم.چرا خندیدی؟ پاسخ داد: امشب آخرین شب من در ژاپن است و فردا به کلمبیا برمیگردم. تمام شد. تمام. هرچه بود تمام شد. راحت میشوم. ![]() ![]() ![]() ![]() و خانم جسيكا البا پذيرفته كه عكسهايش در مجله سكسي پلي بوي چاپ شود: ![]() ![]() و مشكل قلبي خانم ستاره سكسي ميشل هيتون: ![]() و مخالفت با دولت در فرانسه همچنان ادامه دارد: ![]() بيشترين عكس ايميل شده در ياهو را هم ببينيد: ![]() يك زن عراقي در حال قدم زدن مقابل يك فروشگاه ويران شده در اثر بمب: ![]() خانم چريل تويدي ميگويد كه از ازدواج با اشلي كول ميترسيده و ميخواسته كه فرار كند: ![]() عكسي از مركز اپل در پاريس و توليد اي پد: ![]() و عكسي از خانم كلي و صحبت هاي او در مورد شغل جديد در يك جزيره عشق: ![]() و پينك هم گفته كه پختن كيك را دوست دارد!!! ![]() و عكسي از برج برفي مردم اطريش: ![]() و اين مرغ هم در جاكارتا منتظر مشتري نشسته: ![]() و گروه ديسني چايلد هم در هاليوود ستاره گرفت: ![]() و خانم اسكارلت جانسون لقب سكسي ترين زن دنيا در سال 2006 را گرفت: ![]() و پزشكان ميگويند پخش موسقي كلاسيك براي كودكان تازه متولد شده مفيد است: ![]() و كانال ماهواره اي زن نيز از 2 هفته ديگر شروع به كار ميكند. اين بار مطلب كم و عكس زياد گذاشتم. راستي نوروز و سال نو هم بر همه عزيزان مبارك اميدوارم سال شاد همراه با سلامتي و موفقيت داشته باشيد. خدا نگه دار |
|
||||||||||||
|
|
|||||||||||||