يواشكي
كلي حرف و عكس جالب |
|
Monday, December 04, 2006
سلام
خبرگزاري فارس: كارشناسان از طريق بازسازي اثر انگشت دست چپ «لئوناردو داوينچي»، پي به برخي از ناگفتههاي زندگي اين نقاش مشهور ايتاليايي بردهاند. گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس: به گفته انسان شناسان، آنها توانستند آثار به جا مانده از اثر انگشت دست چپ «داوينچي» را در كنار هم قرار داده و از اين طريق پي به برخي مسائل ناگفته زندگي اين نقاش ايتاليايي ببرند. از جلمه اين اطلاعات ميتوان به نوع غذاهايي كه او بطور معمول استفاده ميكرده و يا اينكه مادر اين هنرمند قديمي از نژاد عربها بوده، اشاره كرد. بازسازي اين اثر انگشت، حاصل سه سال تلاش محققان بوده كه از آن طريق ميتوان به ويژگيهاي منحصر به فرد آثار و دستخط داوينچي پي برد. «لوييجي كاپاسو»، يكي از اين انسانشنان گفت: ما ميدانيم كه لئونارد چگونه دنيا و حتي آينده را ميديده است ولي او واقعا چه كسي بوده است؟ اين اطلاعات بيولوژيكي درباره وجه انساني اوست نه وجه نابغهاي او. وي افزود: اين اطلاعات حاصل عكسبرداري از حدود 200 اثر انگشتي است كه اكثر آنها ناقص بودند. اين 200 اثر انگشت نيز از 52 كاغذي بدست آمد كه توسط لئونارد لمس شده بود. به گفته محققان آثار انگشت «لئوناردو» در برگيرنده آب دهان، خون و غذاي مصرفي اوست و او در اغلب اوقات زمانيكه برروي آثارش كار ميكرده غذا و يا تنقلات ميخورده است. محققان اين آثار انگشت را بيش از همه كمكي براي يافتن جوابي براي اصليت «داوينچي» دانستهاند ![]() اين را هم يكي از دوستان ايميل كرده : روز سه شنبه ( ۲۶ ام ) تو صفحه اول نوشته بود: زندانی گنابادی حافظ قرآن شد. بعد نوشته بود: این هموطن خوزستانی ... ... خوب نکته اینه که گناباد تو خوزستان نیست، تو خراسانه! یه تبلیغی جدیدا تو تلویزیون نشون میده که ظاهرا مال یک شرکت آموزش کنکور به اسم " تست قرمز " هست ... خلاصه یه پسره رو نشون میده که کتابای اینا رو می خونه بعد میره سر جلسه با خیال راحت تست میزنه ... فقط یه نکته ای هست ... این پسره سر جلسه کنکور فقط یه پاسخ نامه دستشه ... هیچ پرسش نامه ای وجود نداره ...! چند سال پیش توی یه برنامه زنده شبکه تهران (فکر کنم شبهای تهران بود) احمدزاده بعد از اینکه یکی مسابقه رو برد گفت: هدیه ای به رسم امانت به شما میدیم! یكی دو هفته پیش این پسره (امیرمحمد) به عمو پورنگ گفته بذرا یه ماچ از لبات بگیرم و پورنگ هم سرخابی شده! توی اخبار سراسری بود که آقای بابان همراه همکار خانومش میخواست خداحافظی کنه گفت: به همراه خانمم از شما خداحافظی می کنم! برنامهی صبح ايراني راديو سراسری که از ساعت ۶ و خورده ای صبح شروع ميشه يک مجری خانم داره به اسم قلع ريز يا مشابه اون که يه روز، گفتند: يک خبر جالب میخوام براتون بخونم، تو اينترنت میگشتم (!) اين خبر رو ديدم که نوشته يک پيرمرد به مدت ۵۰ سال بالای درخت زندگی کرده و بعد فرمودند که: شوخي نيست، طرف ۵ قرن بالاي درخت بوده!? آقای خیابانی، بازی ایران / کرواسی : نیمه اول: ... و یک ارتکاب دیگه از خطا به نفع تیم کرواسی ... قبل از اخبار ورزشی در شبکه خبر یهو تصویر اومد روی یه دسته گل روی یه میزی که توی استودیو بود، یکی از مجری ها اخبار ورزشی صداش میاومد که میگفت، نه اینو دیگه نذار دیروز پدرمون در اومد! یکی از برنامه های زنده شبانه چند سال قبل بود که تو شبکه تهران پخش می شد و احمدزاده و حسینی مجریاش بودن. خسرو شایگان (دوبلور) تلفنی باهاشون تماس گرفته بود و اینا هم گیر داده بودن که یه آهنگی رو که معمولا زمزمه میکنی بخون. هرچی این بنده خدا می گفت الآن چیزی یادم نیست ول کن نبودن که یه دفعه شروع کرد به خوندن : مرا ببوس ...! مرا ببوس ... اون دو تا هم که دستپاچه شده بودن فورا گفتن به به چه صدای خوبی! حالا میرسیم سر سوال بعد و هر جور بود نذاشتن بقیشو بخونه! یه دفعه توی برنامه چرا و چیه شبکه تهران آقاجون به یکی از بچه ها گفت یه شعر بخون. اونم شروع کرد به خوندن: چه خوشگل چه خوشگل شدی امشب. بعد آقاجون سریع گفت بسه دیگه. گوينده اخبار ساعت ۲ میخواست بگه وفات پدر آقای احمدی نژاد گفت: شهادت پدر آقای احمدی نژاد كه سريع درست كرد. ولی معلوم بود اعصابش خرد شده و چند تا اشتباه ديگه هم كرد. بعد از پایان بازی ایران-بوسنی فردوسیپور گفت:بازی زیبایی بود که فکر کنم با نتیجهی پنج بر دو به سود ایران تمام شد! (قدیمی ولی جالب) یه بار تو روزنامه تیتر میزنن که بهمن عظیمی جان عده زیادی از هموطنانمان را گرفت. چند روز بعد علیه این بهمن عظیمی صحبت هایی میشه و آقایون مسئول می گن که باید ایشون هر چه زودتر به سزای اعمالشون برسن ![]() اين ماشين مسابقه هيتلر هم گرانترين ماشين دنيا است: ![]() فرا رسيدن كريسمس و مقابله با پاپا نوئل در المان: ![]() نميدانم چرا بدن خانم كين وينسلت الهام بخش ماشين جديد جاگوار شده: ![]() چند عكس جالب: ![]() ![]() ![]() ![]() اينجا كجاست؟!!! ![]() و يك كالج از داشتن 2 قلو ها 3 قلوها و 4 قلوهايي در خود كه همه هم اسم خانوادگي اسميت دارند به خود ميبالد ![]() خانم ج ون گفته كه ميخواهد به جدول پر فروشها برگردد: ![]() و يك جا ميوه اي سكسي طراحي شده در المان: ![]() و اما آخرين خبر ها هم از بازيگر سريال نرگس زهرا امير ابراهيمي: خبر از سايت ست ست: برادر زهرا اميرابراهيمي در گفتگوي تلفني با كانال ماهواره اي Live Channel گفت:كه اين فيلم مونتاژ شده است وفيلم اصلي را گير آورده اندو به مقامات دادگستري رسيده است.دختري كه در اين فيلم بوده دوست زهرا بوده ولي زهرا از دو سال پيش زهرا با او قطع رابطه كرده است.او كه در زمان دوستي با زهرا از او فيلم ها و عكسهايي گرفته بوده اين تصميم را گرفته و با همكاري يك فرد ماهر اين فيلم را مونتاژ كرده است.هر سه نفر آنها هم يعني آن پسر ودختر در فيلم وكسي كه كار مونتاژ را انجام داده است دستگير شده اند.حكم آن پسر در فيلم اعدام صادر شده و حكم بقيه هم فردا اعلام مي شود و تلويزيون ايران هم طي برنامه اي اين را اعلام خواهد كرد. فارس- معاون دادستان تهران گفت: «ادعاي بازيگر سريال نرگس در مصاحبه با روزنامهء گاردين از سوي بازپرس پرونده بررسي ميشود و اين بازيگر بايد در مورد آنها پاسخ دهد.» محمود سالاركيا افزود: «اين بازيگر در مصاحبهاش ادعايي را مطرح كرده كه هنوز صحت آن معلوم نشده است. در حال حاضر بازپرس پرونده در حال تحقيق در اين باره است تا مشخص شود ادعاهاي او صحت دارد يا نه؟» وي در ادامه درخصوص متهم ديگر اين پرونده نيز گفت: «اين متهم براي تحقيقات همچنان در اختيار دستگاه قضايي است.» بازيگر سريال نرگس در مصاحبهاش با روزنامهء گاردين گفته بود، نامزد سابقش با تكنيكهاي استوديويي، براي تخريب موقعيت حرفهاي وي، اين فيلم را منتشر و با تيراژ وسيع در سطح كشور منتشر كرده است. بازتاب: نظر ميرسد، معضل انتشار فيلمهاي خصوصي و غيراخلاقي از شخصيتهاي مشهور، تنها با در پيش گرفتن راه حل قانوني و برخورد منطقي و قاطع با موضوع، قابل رفع و جلوگيري باشد. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، پس از انتشار فيلم منتسب به يك بازيگر زن، كه بالغ بر يك ميليون نسخه از آن در ميان مردم پخش شد، آمارها حكايت از نگراني شديد خانوادهها، شخصيتها و كارشناسان مربوطه، نسبت به تزلزل امنيت رواني و اجتماعي جامعه دارد. پس از آن، هر چند كه مدتها به سكوت و فرافكني گذشت، با دستگيري جواني كه به عنوان متهم رديف اول معرفي شده بود، پرونده، ابعاد جديتري پيدا كرده و اطلاعاتي درباره ماهيت واقعي اشخاص موجود در فيلم، صرفنظر از اغراض و علتهاي شركت در فيلم، آشكار شده است. بنا بر اين گزارش، در حال حاضر، متهم رديف اول فيلم كه از روزهاي نخست ورود به ايران، به برخي اشتباهات خود اعتراف كرده و مشكل را ناشي از ناسازگاري با طرف مقابل دانسته و برخلاف آنچه گفته ميشد، مدعي شده كه انتشار فيلم از سوي او نبوده است، با اين حال، او در زندان و ممنوعالملاقات است و حتي در مدت دستگيري و انتشار تصاوير، هيچيك از اعضاي خانواده او مصاحبهاي نداشته و يا توضيحي به مطبوعات ارايه نكردهاند. اين در حالي است كه بازيگر زن يادشده در خلال مدت انتشار شايعات و پخش اين فيلم در سراسر كشور، چندين بار در تئاتر شهر حاضر شده و تمرين كرده و حتي گالري عكسي در يكي از خيابانهاي تهران برگزار نموده و تاکنون نيز تنها يك مورد و آن هم با حضور پدر و مادرش، بازجويي از وي انجام شده است. يك كارشناس مسائل اجتماعي در گفتوگو با «بازتاب»، ضمن تأکيد بر لزوم جلوگيري از تکرار اين گونه رويدادهاي تلخ گفت: با انتشار اين فيلم، آن هم در اين ابعاد، امنيت رواني و عفت عمومي جامعه، آسيب جدي ديده و براي رفع آن، همان گونه كه برخي مقامات قضائي تأكيد كردهاند، بايد معني و مفهوم واقعي فساد اجتماعي و اخلال در امنيت رواني در نظر گرفته شود و متخلفان بهگونهاي به مجازات برسند که راه بر تکرار اين ناهنجاريها بسته شود. وي افزود: اما اين كه بازيگر يادشده در مصاحبه با شبكههاي گوناگون، ادعا ميكند فرد ياد شده، خودش نيست و در عين حال، پدر و مادرش ميگويند كه خود وي بوده ـ كه قرار بوده با پسر حاضر در فيلم ازدواج كند ـ و پس از اين تفاسير، پسر بازداشت ميشود و دختر آزادانه ميگردد، وجهه خوبي براي مقامات امنيتي و مسئولان ذيربط كه در تلاش براي حفظ امنيت جامعهاند، نخواهد داشت. اين کارشناس گفت: زماني كه اشخاص غيرمقيد به مسائل اخلاقي و اجتماعي، كه شاهد و ناظر جريان بودند و پس از اثبات حضور دختر در فيلم، ميبينند كه او به راحتي در مجامع حاضر شده و حتي مصاحبههاي متعددي نيز با شبكههاي ماهوارهاي در رسانهها و شبكههاي ماهوارهاي داشتهاند، خود به خود جري شده، مرزهاي مانع از چنين اقداماتي برداشته ميشود. گفته ميشود تاكنون به طور قطع، مشخص نشده است كه عامل اصلي انتشار فيلم چه كسي بوده است. گفتني است، اصل انتشار چنين مطالبي كه مرتبط با مسائل خصوصي و خانوادگي اشخاص حقيقي و حقوقي است، معضلي است كه بايد براي برخورد و جلوگيري با آن تدابير جدي انديشيده شود، چرا كه در غير اين صورت، حريم خصوصي افراد با خطر جدي روبهرو شده و مشكلات عديدهاي گريبانگير جامعه خواهد شد. ![]() خبرگزاري انتخاب : دختري 18 ساله وقتي به قصد آشنايي بيشتر با پسر مورد علاقه اش به خلوتگاه شيطاني او مي رفت نمي دانست لحظاتي بعد علاوه بر او، دوست همكلاسي اش هم قرباني اعتماد بي جاي او مي شود. به گزارش خبرنگار ما، يكشنبه پنجم آذرماه جاري دختر جواني در حالي كه به شدت ناراحت بود و اشك مي ريخت، با مراجعه به شعبه سوم بازپرسي دادسراي جنايي نزد روشن قاضي اين شعبه ادعا كرد كه از سوي هفت جوان مورد اذيت و آزار قرار گرفته است. اين دختر در تشريح ماجرا گفت: ساعت 12 ديروز وقتي با زهره دوست هم كلاسي ام از دبيرستان خارج شديم تا وارد خيابان آذربايجان شويم، ناگهان سه مرد جوان در حالي كه سوار بر دو دستگاه موتورسيكلت بودند پيش پاي ما توقف كردند. وي افزود: يكي از آنان به طرف دوستم آمد و پس از آن كه به گرمي با وي احوالپرسي كرد، از ما پرسيد كه قصد رفتن به كجا را داريد و ما گفتيم كه داريم به طرف خانه مي رويم. شاكي پرونده كه گريه امانش نمي داد، اضافه كرد: در ادامه وقتي پسر جوان از ما خواست تا سوار موتورسيكلتها شويم تا آنها ما را به مقصدمان برسانند من ابتدا مخالفت كردم، اما بعد وقتي ديدم زهره، دوستم بدون هيچ نگراني سوار موتور شد، من هم با خيال راحت سوار موتور جوان ديگري شدم. وي در ادامه تشريح اين حادثه گفت: دقايقي بعد آنان وارد خيابان قصردشت شدند و جلوي يك آپارتمان هشت طبقه توقف كردند و با تهديد چاقو از ما خواستند تا بدون هيچ مقاومتي وارد يكي از واحدهاي مسكوني در طبقه چهارم شويم. آن جا كه رسيديم زهره با پسر جواني رفت و مرا با آن دو جوان تنها گذاشت. اين دختر 16 ساله همچنين در خصوص سرنوشت شومي كه به آن دچار شده بود، گفت: آنان پس از آن كه مرا به داخل منزل بردند، تلفني با 5 نفر از دوستان خود تماس گرفتند و سپس مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند و سپس همان شب مرا سوار يك دستگاه پيكان كردند و در نزديكي منزلمان رهايم كردند. پرونده اين دادخواست براي پيگيري پليسي به پليس آگاهي ارجاع شد. بر پايه اين خبر، به دستور قاضي «روشن» بدين ترتيب پليس در اولين اقدام زهره دوست شاكي را شناسايي و دستگير كرد. با دستگيري اين دختر 18 ساله، وي صبح ديروز با حضور در شعبه سوم بازپرسي تحت بازجويي قرار گرفت و با رد اتهام معاونت در آدم ربايي منجر به آزار و اذيت، به دفاع از خود پرداخت و گفت: نه تنها در اين حادثه نقشي نداشته ام بلكه خودم نيز يكي از قربانيان اين جنايت هستم. وي در همين رابطه افزود: فقط 4 روز قبل با يك پسر كه بهادر نام دارد آشنا شدم و روز حادثه هم فقط به خاطر اين كه بيشتر با وي آشنا شوم به دام وي و دوستانش افتادم كه متأسفانه با اعتماد بي جاي من دوست هم كلاسي ام نيز قرباني شد. وي در ادامه ادعاهايش گفت: روز حادثه پس از آن كه از هم كلاسي ام جدا شدم، بهادر مرا به بهانه گفتگو به واحدي ديگر برد و پس از آزار و اذيت و تجاوز جنسي مرا در اختيار صاحب آن خانه و شخص ديگري قرار داد. دقايقي بعد از اعترافات اين دختر 18 ساله، پليس با شناسايي منزل موردنظر، غلام رضا صاحب اين منزل را دستگير كرد. اين مرد در بازجوييهاي پليسي ضمن تأييد اظهارات شاكي، ادعاهاي زهره را رد كرد و گفت: بهادر نگذاشت تا كسي به زهره آسيب برساند. گفتني است، پليس هنوز موفق به شناسايي و دستگيري متهمان اين پرونده كه پس از ارتكاب جرم متواري و مخفي شده اند، نشده است. ![]() خبرگزاري انتخاب : روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: موسسه فرهنگي مطبوعاتي ايران درباره چاپ آگهي تسليت يك خواننده فراري به مناسبت درگذشت بابك بيات در روزنامه ايران توضيح داد : « در پاسخ به خبر منتشر شده در آن روزنامه مبني بر انتشار يك آگهي در بخش پيامهاي تسليت روزنامه ايران ; به استحضار مي رساند : اين روزنامه بدون اظهارنظر درباره صحت و سقم انتساب آگهي ياد شده به فرد مورد نظر در خبر آن نشريه اطلاع خود از هويت امضا كننده اين آگهي را با توضيحاتي كه در آن خبر ادعا شده به شدت تكذيب مي نمايد. به نوشته این روزنامه، لازم بذكر است كه اين آگهي توسط فردي باهويت معلوم در واحد موسيقي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران به روزنامه ايران سفارش شده كه با در نظر گرفتن شخصيت و اعتبار حقوقي اين مركز ايراد هر اتهامي به روزنامه ايران كاملا منتنفي است » . این در حالی است که این خواننده در گفت و گو با «بی بی سی»، سفارش چنین آگهی به روزنامه «ایران» را به شدت تکذیب کرده است. ![]() ![]() ![]() خبرگزاري انتخاب : یک شرکت معروف تولید آثار موسیقی، اخیراً آلبوم هایی از مرحوم «ویگن» و «فرامرز اصلانی» (خواننده قدیمی و با کلاس ساکن اروپا) را برای دریافت مجوز انتشار به وزارت ارشاد ارائه کرده است. مسئولان این شرکت مدعی اند با پخش صدای ویگن و فرامرز اصلانی از رادیوی جمهوری اسلامی ایران، دیگر این خوانندگان با ممنوعیت صدا در ایران مواجه نیستند! به نوشته «jour4peace»، «گل سرخ، بهترینهای سلطان جاز ایران» عنوان آلبوم ویگن و «دل مشغولیها» نام آلبوم اصلانی است که بعد از صدور مجوز از سوی دفتر موسیقی وزارت ارشاد، وارد فروشگاههای موسیقی ایران می شوند. لازم به ذکر است فرامرز اصلانی در این آلبوم آهنگ های جدیدی را هم خوانده است. شرکت موردنظر در چند سال گذشته آثار خارجی بسیاری را با کمترین هزینه در ایران تولید کرده است، چون این آلبوم ها نه شامل قانون کپی رایت میشوند و نه نیاز به هزینه استودیو، آهنگساز و نوازنده دارند. مثلاً در ماههای گذشته مجموعهای شامل موسیقی جاز و کلاسیک بدون کلام را در 12 سی دی با عنوان واحد «موسیقی برای آرامش» منتشر کرده است که از سلو ویلن و رسیتال پیانو تا آثار بتهوون، موتسارت، ویوالدی، شوپن و. . . را دربر میگیرد. از آن جالب تر هم آهنگ های خوانندگان، آهنگسازان و گروه هایی چون: رابرت مایلز، ارا، جو ساتریانی، ونجلیس و... است که مجانی منتشر کرده اند. دو سال پیش دوستان فعال این شرکت با ترانه سرا و شاعر معروف «ایرج جنتی عطایی» به توافق رسیده بودند که کتاب ترانه ها و آلبوم های شامل صدای شاعر (دکلمه ترانه هایش) را منتشر کنند. اما چون به این کارها مجوز داده نشد، ظاهراً قضیه منتفی و هر دو طرف پی کار خود رفتند. ولی مدتی بعد، کتاب ترانه ها توسط این عزیزان چاپ و پخش شد و فریاد اعتراض جنتی عطایی هم به جایی نرسید. از دیگر خوانندگان مرحوم ایرانی هم می توان به «داریوش رفیعی» اشاره کرد که آلبومش توسط این شرکت منتشر شده خبرگزاري انتخاب : رفته بودیم برای تدفین استاد «بابک بیات»، در بهشت زهرا. مایی که طاقت شلوغی و داد و فغان دم غسالخانه را نداشتیم، جلوجلو رفتیم به محوطه قطعه هنرمندان. عده دیگری هم آمده بودند. بعضی ها با تماشای گور تازه، خانه ابدی آن آهنگساز مرحوم، خودشان را مشغول کردند. خیلی های دیگر هم مثل ما این سو و آن سو، پی سنگ هنرمندان مختلف می گشتیم تا فاتحه ای بفرستیم. از جمله تازه درگذشته ها، «منوچهر نوذری» و «پوپک گلدره» را می شود نام برد که به فاصله یک گور، کنار هم خفته اند. اولین بار بود سنگ این دو را می دیدیم. وقتی پیکر استاد بیات را آوردند و گورستان شلوغ تر شد، همه نگاه ها به سوی او برگشت و دیگر کمتر کسی زیر پایش را نگاه می کرد تا بداند روی قبر چه کسی ایستاده است. سنگ پوپک به خاطر نزدیکی با گور تازه، یکی از آن سنگ ها بود که جماعت حاضر مرتب رویش قدم می زدند و حتی می ایستادند و سیگاری دود می کردند! سنگ سیاه پوپک پوشیده از جاپاهای گلی، بی توجه افتاده بود؛ همان پوپکی که چندی پیش با مرگ تراژیکش که نه، با پخش سریال «نرگس» تا مقام یک قدیس بالا رفت و مردم برایش جان می دادند! تب نرگس و پوپک خیلی زود فروکش کرد و اگر قضیه آن فیلم کذایی «زهرا امیرابراهیمی» پیش نمی آمد، خیلی زودترها همه چیز یادمان می رفت. راستی که ملت عجیبی هستیم ما ایرانی ها، ما مردم جوگیر و احساساتی... مطلب بالا از سايت انتخاب بود. خدانگهدار |
|
||||||||||||
|
|
|||||||||||||